پدیده «ائتلاف برندها» دریچهای برای بهبود وضعیت برندهای تجاری
پدیده «ائتلاف برندها» که در مقیاس جهانی با عنوان «COBRANDING» مشهور است، اتفاق جدیدی نیست. اگر به فروشگاههای مختلف بروید، نمونههای زیادی از این ائتلاف را خواهید دید و همچنین میتوانید برندهای مشترک را در دنیای اتومبیل، صنعت کفش، امور هوایی و حتی در گروه محصولاتی که در پاکتها یا جیب صندلی هواپیما قرار میگیرند، ببینید.
فلسفه ماجرا
برندها دلایل زیادی برای ائتلاف با یکدیگر دارند. این برنامهها روشی قدرتمند از معرفی محصولات و خدمات یک شرکت به مصرفکنندگان است. شاید بهترین مثال کمپین بزرگ Intel Inside باشد که برندی را راهاندازی کرد. در آن زمان مصرفکنندگان حتی نامی از محصول جدید نشنیده بودند و کار جدید در کنار رقبای بزرگی مانند IBM و HP جایگاهی نداشت اما در مدت یک سال از راهاندازی این برنامه، اینتل با 300 تولیدکننده کامپیوتر ائتلاف برند داشت و به شهرت امروزی دست پیدا کرد.
امکانی برای توانمندی بیشتر
ائتلاف به یک برند اجازه میدهد از شهرت و خوشنامی همتایش سود کسب کند.
مزیت دیگر ائتلاف برند، صرفهجویی هزینه است. بر همین اساس برندهای ائتلافکرده گاهی ساختمانهای مشابه و بعضی اوقات باجه یا پیشخوان، منو و کارکنانشان را هم مشترک انتخاب میکنند. مثلا فورد در زمینه حق بیمه در طول 2 دهه با «بائر ادی» ائتلاف داشته و اخیرا از تولید محصول مشترک یک مدل «هارلی دیویدسون» بیش از 42 هزار دلار سود کسب کرده است. ائتلاف برند فقط برای شرکتهای بزرگ و برای برندهای بینالمللی و ملی بزرگ نیست. به طور مثال کسب و کارهای کوچک ممکن است با نایک ائتلافی برقرار کنند که منجر به افزایش تخفیفات و نوعی سود دوطرفه میشود. مزایایی فراتر از این هم وجود دارد؛ شما در منطقه جغرافیایی یا یک بازار ملی فعال، تنها باید فکر خلاقانه در مورد محصولات و یا خدمات داشته باشید و بتوانید از تجربیات سایر برندها بهره ببرید. به عنوان مثال، یک رستوران میتواند با یک بستهبندی مواد غذایی محلی همکاری تجاری کند یا یک پزشک ممکن است همکاری تجاری با یک بیمارستان را در یک خط سرویس جدید انجام دهد. حتی میتوانید از مشتریان خود بخواهید شرکتهای دیگری که با آنها کسب و کار مشابه دارید را شناسایی کنند و از آنها الگو بگیرند.
کاری پرریسک
ائتلاف برند بدون ریسک نیست. در واقع اگر افزایش اعتبار برای هر دو طرف مثبت باشد، ممکن است هر دو یا یک طرف سود ببرند و اگر مثبت نباشد یا حتی اگر اشتباه باشد اثر منفی بر شرکت بزرگتر منعکس میکند. علاوهبر این در یک برنامه همکاری تجاری باید درک بیشتری از مجموعهای از عوامل داشته باشید.
مهم است تا با دقت اصول ائتلاف برندتان را بررسی کنید. توسعه دستورالعملهای کسب و کار شما را قادر میسازد به صورت عینی فرصتهایی که بهوجود میآید را ارزیابی کنید. بسیاری از شرکتهای بزرگ دستورالعملهای رسمی را برای این منظور تعیین کردهاند و حتی یک ابزار تصمیمگیری همکاری تجاری در اینترنت برای کمک به مدیران قرار داده شده است.
برای ایجاد ائتلاف برند باید بتوان معیارهای مشخصی را ایجاد کرد. ارائه طرح پیشنهادی و رسیدن به معیارها ممکن است متمایز باشد اما تناسب باید مورد توجه باشد. بسیاری از برندها مشخصههای مشابهی را تقسیم میکنند اما 2 برند دقیقا مثل هم نیستند. برای مثال ائتلاف برند ماشینهای ورزشی و کامپیوترها کمتر رخ میدهد. ائتلاف برند کفشهای اکو با صندوق جهانی حفاظت از طبیعت احساس درک متقابلی ایجاد کرد. شنل و «هلوکیتی» اندکی قبلتر این کار را انجام دادند.
باید از خودتان بپرسید که چگونه و چرا یک تناسب خوب ایجاد میشود. گذشته از آن، شرکتهای دیگر را دنبال و تقاضا کنید رهنمودها و راهبردهای ائتلاف برندشان را با شما به اشتراک بگذارند و سپس اصول ائتلاف برندی را پیدا کنید که برای شرکت شما مناسبتر است. ائتلاف برند، یک استراتژی است که اغلب نادیده گرفته شده. این استراتژی میتواند بزرگتر از تمام بخشها باشد. اگر این راهبرد خردمندانه و از نظر اقتصادی به درستی اجرا میشود، سطح جدیدی از علاقه و هیجان را پیرامون خدمت و محصول ایجاد میکند.
مشهورترین ائتلاف برندها
از جمله مشهورترین ائتلاف برندها در سالهای اخیر، میتوان به بیام و با لوئی ویتون، اپل با مسترکارت، یونسف با تارگات و نایک با اپل اشاره کرد.
منبع: businessweek