شهرگرایی، تجاری شدن و آموزشهای شهروندی
ادوارد گلیزر (Edward Glaeser) در کتاب «استیلای شهر» به تفوق و سلطه شهرها در جهان امروز اشاره می کند. او شهرگرایی را واقعیت بی بدیل دنیای معاصر می داند. برخلاف بسیاری از جامعه شناسان و متفکران اجتماعی شهر، گلیزر معتقد است شهرها- این بزرگترین نوآوری حیات بشری- با خود فراست، شادی، سعادت و خوشبختی به همراه میآورند. فارغ از خوش بینی بی حد گلیزر، حیات شهری و مشی و سلوک برآمده از این نوع زندگی اجتماعی، واقعیت مسلم این روزهای ماست. اگر روزی نسل بشر به ساختن شهرها همت گماشت، امروز شهرها هستند که زندگی تک تک شهروندان را تحت سیطره خود دارند؛ حتی آنها که بیرون محیط شهرها زندگی می کنند از میدان جاذبه آن به دور نیستند. به این معنا همگی پارهای از شهروندان جمهور ملت ها بهحساب می آیند.
دقیقا همین مفهوم «شهروندی» است که بیشترین قرابت مفهومی را با شهرگرایی و شهرنشینی دارد. مفهوم حق و حقوق شهروندی، بیش از همه در گستره پویش های زندگی شهری مورد ملاحظه قرار میگیرد. این حقوق، هم در شهر بهطور مداوم اجرا می شود و بهنمایش درمی آید و هم نقض و نادیده گرفته می شود. هرچه هست گویی حیات شهری، حیات حق و حقوق شهروندی است و بهترین مکان برای نزاع وگفتوگو در مورد جزئیات آن.
این روزها شهرها یادآور واقعیت دیگری نیز هستند؛ شهرها هر روز بیشتر به سمت تجاری شدن پیش می روند. بر کسی پوشیده نیست که معیار این روزهای زندگی شهری را قسمی تجاری شدن و کالایی شدن امور رقم می زند. هر چیزی در شهر یک قیمت مشخص دارد. هم اکنون سایه تجارت و داد و ستد بر زندگی شهری سنگینی می کند. با تجاری و کالایی شدن امور، بحث شهروندی و آموزش های شهروندی معنا و مصداق های متفاوتی پیدا کرده است. اموری که تا پیش از این ذیل مقوله تجارت و کالایی شدن قرار نداشتند، این روزها هرچه بیشتر به درون بافت آن کشیده شده اند. خرید، بازی، سرگرمی،گذران اوقات فراغت و نحوه سپری کردن دقایق روز در فضاهای مختلف شهری، به تدریج حول محور «اقتصادِشهر» نظام مند می شوند و سامان پیدا می کنند.
حال مساله این است که رونق مسائل و امور تجاری و غلبه نگاه کاسبکارانه به حیات شهری می تواند بحث های مربوط به آموزش های شهروندی را پوشش دهد یا نه. بنگاه ها و مراکز تجاری که سود سرشاری از حکمرانی جدید می برند آیا حاضرند وارد حوزه های جدید اجتماعی و فرهنگی شوند و در کنار کسب سود، گوشه چشمی هم به مسائل و موضوعات آموزشی و فرهنگی داشته باشند؟ به نظر می رسد با رشد و گسترش فضاهای تجاری به تدریج مسائل فرهنگی و اجتماعی هم مورد توجه این نهادها قرار گرفته است. اگرچه انگیزه های شبه اقتصادی، بنگاه های تجاری را علاقه مند می کند تا به مسائل اجتماعی و فرهنگی ورود کنند اما به هرحال ورود و مشارکت این نهادها می تواند بسیار تعیین کننده و اثرگذار باشد. پس در یک طرف مدیریت سازمان شهری را داریم و از طرف دیگر مردم، که در قالب نیروهای اقتصادی و اجتماعی، توأمان سازمان اجتماعی شهر را برمی سازند. در واقع تقسیم کار بین این مجموعه نیروها وضعیت هر شهری را رقم می زند.
سازمان مدیریت شهری چاره ای ندارد جز اینکه مشارکتِ نیروهای مختلف اقتصادی و اجتماعی را تضمین کند. بدین وسیله همه نیروها فرصت پیدا می کنند تا با مشارکت فعال به حل و فصل مسائل شهری بپردازند. رشد و توسعه هرچه بیشتر شهرها لزوم استفاده از ارکان و نیروهای جدید اجتماعی در تمشیت امور شهری را اجتنابناپذیر ساخته است. توسعه فضای شهری منجر به خلق نیروها و بازیگران جدیدی می شود که در فرآیند برنامه ریزی شهری و سیاست های کلان آن نقش موثری ایفا می کنند. ایجاد ظرفیت های مناسب به منظور جلب مشارکت نیروهای اجتماعی و ترغیب آنها به همکاری های سازمان یافته با نهادهای تجاری و غیرتجاری به سالم سازی امور کمک میکند. یکی از بازیگران اصلی زندگی شهری «بخش تجاری» است.
«بخش تجاری» در دو دهه گذشته از رشد بیشتری نسبت به بخشها و حوزه های دیگر برخوردار بوده است. این بخش با تجمیع و انباشت ثروت عمومی در تشکیلات ساختاری خود، ظرفیت های بالقوه ای در اثرگذاری بر روند سیاست گذاری های شهری دارد. حجم، گستردگی و نوع سازمان یابی بخش خصوصی (تجاری) به گونه ای است که میتوان از ظرفیت آن برای تقویت و ارتقای برخی امور شهروندی بهره جست. هم اکنون رشد و گسترش تدریجی بخش تجاری و تفوق نسبی آنها بر دیگر فضاهای عمومی و اجتماعی این فرصت را فراهم ساخته تا این جریان به سهم خود ارائه کننده موثر برخی خدمات اجتماعی و فرهنگی باشد. بخش تجاری میتواند در حوزه های مختلف امور شهروندی مشارکت فعال داشته باشد. در واقع فضاهای تجاری، صرفا محل داد و ستد کالاهای مادی و ارائه خدمات تماما اقتصادی نیست. این فضاها محل تلاقی امور فرهنگی و اجتماعی است و چه بهتر که عامدانه و هدفمند طراحی و سازماندهی شود که به نیازهای فرهنگی و اجتماعی نوظهور پاسخ دهد. امروزه شهروندان زمان زیادی را در این مکان ها سپری می کنند. تراکم یابی و بروز کثرت اجتماعی در مراکز خرید مدرن یعنی قدرت تعیین کننده این مراکز در تغییر عادت ها و رویه های فرهنگی. صحبت از فرهنگ، یعنی توجه به حوزه ای معناشناختی که ملازم و آبستن معانی متعدد و مختلف است. در این فضاهای فرهنگی است که مفهوم شهروندی اهمیت دوچندان پیدا می کند. اساسا حق و حقوق شهروندی در محیط های بسته، متراکم و مختلط بیشتر معنا و مصداق دارد.
اهمیت این مفهوم (شهروندی) و واقعیتی که بر آن مترتب است بیشترِ توجهات را به سمت فضاهای شهری جلب کرده است. بسترِ شهر، مکان و فضا مجموعه ای از مناسبات پیچیده اجتماعی و فرهنگی است که ایده شهروندی و شهروند صاحب حق و مسئولیت در آن معنای مضاعف دارد. تراکم جمعیت شهری، وجود نقشها، وظایف و مسئولیتهای گوناگون و مختلف و همچنین سلسله مراتبی از ابعاد و مولفههای گوناگون ارزشی و هنجاری، مفهوم «شهروندی» و توجه به زوایای مختلف آن را به ضرورتی اجتنابناپذیر تبدیل می کند. از طرفی وقتی فضای شهری با سرعتی خیرهکننده به بخش تجاری اختصاص مییابد و متعاقبا همچنان در سطح مدیران و مسئولان، اجماعی برای تخصیص هرچه بیشتر فضا به این بخش وجود دارد، آنگاه باید نقش و اهمیت بخش تجاری و خصوصی را از منظر تولید و بازتولید قواعد و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی و مناسبات شهروندی مورد توجه قرار داد.
«مکانهای چندمنظوره» و «فعالیتهای چندمنظوره» یکی از راهکارها برای پویایی محیطهای شهری است. شهرها هرچه بیشتر زنان و کودکان را پذیرا هستند. حضور بیشتر زنان در جامعه به تبع خود منجر به حضور کودکان هم میشود، بنابراین باید به دنبال راهکارهایی بود که موجب اختلال در این مشارکتها نشود. در این شرایط تقویت و افزایش مهارتهای زندگی نیاز به آموزشهای جدید را ضروری میسازد. طراحی مکانهای چندمنظوره را باید یکی از این برنامهها تلقی کرد که نقش مهمی در آموزشهای جدید شهروندی دارد. مراکز تجاری جدید امکان فعالیت تعداد زیادی از بانوان را فراهم می کنند. این مراکز می توانند با اختصاص مکان های ویژه برای کودکان زمینه پیوند آنها را با فضاهای عمومی به وجود آورند یا در صورت تعدد و تراکم حضور زنان در این بخش های تجاری، ایجاد مهدهای کودک و مادر و کودک استاندارد را باید اقدام مناسب برای تقویت پیوندهای مادر و فرزند درنظر گرفت.
مکانهای چندمنظوره یا فعالیتهای چندمنظوره را باید فرصتی برای پیوند حوزههای مختلف زندگی شهری و فعالیت های ناهمگون دانست. در این محیط های اجتماعی پویاست که شهروندان با زمینه ها و بسترهای مختلف حیات اجتماعی آشنا میشوند. بهطور مثال مجاورت مکانهای آموزشی و فرهنگی در کنار مراکز تجاری و ورزشی عاملی در تقویت مکانهای چندمنظوره و فعالیت های چندکارکردی است که نقش مهمی در انتقال برخی الگوهای فرهنگی و یادگیری های اجتماعی خواهد داشت. شهرداری از نظر قانونی حق ایجاد این فضاها را دارد. با خلق و ایجاد بسترهای لازم، شهرداری میتواند بخش خصوصی را ترغیب کند تا آنها نیز سهمی در تقویت آموزشهای شهروندی داشته باشند. ایجاد مراکز آموزشی برای کودکان، احداث زمینهای بازی، برگزاری برنامه های هنری و اجرای برنامههای مختلفی که به قصد مشارکت خلاقانه گروههای مختلف انجام می شود، بخشی از اقدامات و فعالیت های بخش خصوصی در جلب مشارکت شهروندان در فضاهای چندمنظوره قلمداد می شود. هم اکنون مگامال ها و مراکز خرید تجاری، به شکل تعیین کننده های با زندگی روزمره شهروندان درآمیخته شده اند. این مراکز به دلیل گستردگی و تنوع خدمات از ظرفیت مناسبی برخوردارند تا به این اهداف تعیین شده جامه عمل بپوشانند. از آنجا که میزان کنترل و مراقبت اجتماعی از برخی قواعد و هنجارهای مرسوم فرهنگی در مراکز خرید و دیگر مراکز تجاری و فرهنگی بالاست، این ویژگی کمک می کند که در صورت ارائه برخی خدمات آموزش شهروندی، افراد با خویشتن داری بیشتری به مشارکت فعالانه بپردازند. بهطور کلی بخش تجاری در ساختار شهری چنان اهمیتی پیدا کرده که بدون توجه به ظرفیت های آن عملا نمیتوان سیاست گذاری و برنامه ریزی کرد.