شهری در تصرف مال ها
مراکزخرید با توجه به رویکردهای اجتماعی و اقتصادی نقش ویژهای در هویت اجتماعی و فرهنگی و حتی هویت معماری اقوام مختلف دارند؛ پدیدهای که چند دههای است با فرهنگ اقتصادی و اجتماعی ایرانیان نیز عجین شده و حال به مقولهای قابل تامل در مباحث استراتژی شهری تبدیل شده است.برهمین اساس قطعا نگاهی نقادانه به این پدیده اجتماعی که حال به یک آوردگاه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی تبدیل شده در ادامه مسیر رشد و توسعه این مراکز مفید فایده است.در شهری همچون تهران مراکز خرید و مجتمعهای تجاری بیش از 2.5 برابر استانداردهای جهانی ساخته شده است و در برخی از موارد به معضلات شهری نیز تبدیل شدهاند.
نشست اهالی معماری و فعال در حوزه طراحی مراکز خرید در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر تهران این فرصت را پدید آورد تا معضلات و راهکارهای پیش روی این صنعت از نگاه معماری و شهرسازی مورد بررسی قرار گیرد.
جهانی شدن مصرفگرایی و نقش رسانهها در ایجاد این جریان و اقبالی که شهرداریها طی دهه 80 به مقوله تجاریسازی و فروش تراکم در کلانشهر تهران نشان دادند، سبب شد بافت مسکونی شهر تهران تجربهای متفاوت را در کنار بافت تجاری از سر بگذراند. محیا صادقی پور، تحلیلگر با اشاره به این موضوع این امر را در قالب یک پروژه آکادمیک و عملی مورد بررسی و تحلیل قرار داده و معتقد است طی دو دهه اخیر تغییرات شگرفی در حوزه معماری، ساخت و بهرهبرداری از مراکز خرید و مجتمعهای تجاری کشور رخ داده است که با استانداردهای بینالمللی فاصله دارد. تغییر سبک زندگی و کارکردهای شهری باعث شده است این حوزه به مقوله ویژهای در معماری و شهرسازی کلانشهر تهران تبدیل شود.
تغییر در تیپولوژی مخاطبان یکی از تغییرات اساسی در مراکز خرید است تا جایی که امروزه حضور پرسهزنها در مراکز خرید و ایجاد بسترهای فرهنگی و اجتماعی به منظور افزایش حضور مخاطبان به یک دغدغه برای مراکز خرید و مجتمعهای تجاری مبدل شده است. تغییرات تنها به این مقوله محدود نشده است؛ تغییر در متراژ واحدهای تجاری و افزایش متراژ واحدهای تجاری از متراژهای خرد 40 -30 متری به واحدهای 300-200 متری نشانگر تغییر نگرش کسب و کار مراکز خرید است. استفاده از انواع المانهای دسترسی سریع به طبقات از جمله آسانسورها، پلهبرقی و آسانسورهای پانوراما در کنار تمامی جذابیتها و سهولتی که در تردد مخاطبان مراکز خرید و رونق کسب و کارها پدید آوردهاند معماری مراکز خرید را دچار تغییرات شگرفی کردهاند.
تغییراتی شگرف در دکوراسیون داخلی و معماری مراکز خرید، اختلاط صنفی، نورپردازی، مصالح مصرفی، پارکینگها و حتی ورودی مراکز خرید همگی بیانگر تغییر نگرش جامعه و نظام سرمایهداری به مراکز خرید و مجتمعهای تجاری کشور است.
در همین راستا مهرداد زوارهمحمدی رویکری متفاوت به موضوع دارد. به گفته وی در شرایطی قرار داریم که براساس استانداردهای ICSC، در شهر تهران 5/2 برابر استانداردهای بینالمللی مال و مرکزخرید ساخته شده است و این در حالی است که با نگاهی به جانمایی این مراکز در مناطق شمالی تهران این عدد به بیش از 15 برابر استانداردهای بینالمللی میرسد.
براساس تحلیلهای زوارهمحمدی ما باید با این واقعیتها زندگی کنیم و برای شرایط موجود دنبال راهکار باشیم و صرفا نفی شرایط فعلی نمیتواند مسیر معماری پایتخت را اصلاح کند.
طبق گفتههای او، کارفرمایان و سرمایهگذاران پروژههای LARG SCALE همگی به دنبال کسب منافع حاصل از تولید واحدهای تجاری در کوتاهترین بازه زمانی ممکن هستند و این وظیفه معماران است که مسیر ذهنی آنها را با ارائه راهکارهای خلاقانه تغییر دهند. وی میافزاید: «ما به کارفرمایان و سرمایهگذارانی احتیاج داریم که به جای مالکیت فضاهای تجاری و مالها به دنبال بهرهبرداری تجاری از اینگونه مراکز باشند و در این مسیر معماری میتواند بهترین پاسخ را ارائه کند. معماری میتواند از طریق بازتعریف پروژهها، مسیر جدیدی را برای آنها تصویر کند. ما میتوانیم با تعریف جدیدی از معماری، پروژه را مال خود کرده و با ایجاد یک حس تعلق در پروژهها اهداف معمارانه خود را در آن پیاده کنیم. در واقع باید بتوانیم از این طریق پروژه را از کارفرما گرفته و به شهر هدیه کنیم و تا حدودی مالکیت خصوصی را به مالکیت عمومی تبدیل کنیم. پروژههای تجاری باید بتوانند با فضای شهری و مخاطبان خود ارتباط برقرار کرده و حس تعلق را در آنها زنده کنند. این یعنی بازتعریف معماری و ایجاد فرصت برای شهرها.»
طبق گفتههای این کارشناس، باید در طراحی پروژههای تجاری و بزرگمقیاس برای مخاطب آینده و ارائه سرویسهای متنوع فکر کنیم. شاید استراتژی تبدیل فروش کالا به فروش خدمات یکی از اقدامات ویژه در این زمینه باشد. این یعنی معماری بتواند چالشهای آینده پروژه را با اقدامات و تصمیمات امروزی خود حل کند.
در دنیایی زندگی میکنیم که دیگر شهرها به دنبال داشتن مراکز خرید بزرگ و عظیمالجثه نیستند و تغییر سبک زندگی منجر به تغییر نگرش معماران و شهرسازان شهرهای بزرگ نیز شده است. امروزه تمرکز روی ایجاد CULTURE PLANNING بیش از هر زمان دیگری است. از این رو احداث بناهایی که مردم با آنها احساس بهتری داشته باشند به عنوان یک ارزش تلقی میشود.
محمدیاسر موسویپور در ادامه نشست با اشاره به اینکه در حال حاضر مراکز خرید به لحظاتی فریز شده از دنیایی رویایی تبدیل شدهاند، این شرایط را در تقابل با شهر میداند.
به گفته وی، امروزه در مراکز خرید و براساس یک استاندارد جهانی با یک هوای مطبوع 22 درجه سانتیگرادی و 250 لوکس نور مواجه هستیم، فضایی عاری از هرگونه بدی و در لوکسترین شرایط قابل تصور از لحاظ معماری داخلی، نورپردازی و فرم. دنیایی کندهشده از زمان و مکان که مخاطبان را مجذوب خود کرده است. در مراکز خرید کنونی با فضای داخلی منفصل شده از پیرامون مواجه هستیم. نتیجه این امر بیتفاوت شدن به پیرامون را به همراه دارد.
در شهرهای کنونی شریانهای شهری تنها به راههای دسترسی به محفظههای فریزشده شهری یا همان مالها تبدیل شده و تعریف و کارکرد قبل خود را از دست دادهاند. در چنین شرایطی میتوان گفت شهر به پسماند معماری تقلیل جایگاه داده است و مالها معماری خود را به شهر تحمیل کردهاند.
کیفیت شهرها و فضاهای شهری تقلیل یافته است، دیگر خیایانها کارکرد و حس قبلی خود را از دست دادهاند و باید قبول کرد که معماری نمیتواند با مقیاس قبلی خود کار کند.