نوآوری در دنیای کنونی
نوآوری در دنیای کنونی
طبق گزارش اعلامشده از سوی World Economics Forum، از بین 10 مهارت مهمی که در سال 2020 نیازمند کسب آن هستیم، «خلاقیت» سومین جایگاه را به خود اختصاص داده است. در واقع نوآوری و تجاریسازی خلاقیت، برگ برندهای برای موفقیت کسب و کارها در دنیای کنونی است؛ دنیایی که در آن مزیت رقابتی مانند گذشته جایگاهی ندارد چرا که مزیتهای رقابتی به سرعت تقلید میشوند و کسب و کارها با تکرار نوآوری امکان پیشی گرفتن از رقبا را خواهند داشت.
مدیران اجرایی برای کسب موفقیت در محیطی بیثبات و نامطمئن باید یاد بگیرند که چگونه با قاطعیت و سرعت از فرصتهای زودگذر بهرهبرداری کنند. در دنیای امروز ارزشی که هر شخص از مقدار مشخصی از پول بهدست میآورد، بسیار بیشتر از چیزی است که در یک یا دو دهه قبل امکانپذیر بوده است. امروزه فرصتهای زیادی هم برای رشد ایدههای جدید هم برای شرکتهای نوپا وجود دارد. باید توجه داشت که نوآوری مانند هر فرآیند مهم دیگر سازمان هدایتشدنی است. اما نوآوریهای مقطعی و گاه و بیگاه بدتر از این است که هیچ کاری صورت نگیرد؛ چرا که ضمن اتلاف منابع، به کارمندان ارزشمندتان نشان میدهد که این پروژهها چیزی نیست که بتوانند مسیر شغلیشان را بر آن بنا نهند. در واقع باید از نوآوری مقطعی به سمت نوآوری مستمر و نظاممند حرکت کنیم.
در سازمانها چشمانداز توسط تیم رهبری ارشد سازمان راهبری میشود که این چشمانداز شامل استراتژی شرکت، تعیین نوآوریهای مطلوب و منابع پشتیبان میشود. مدیران رده میانی سازمان مجری اقداماتند که به معنای مشخص کردن چگونگی تلفیق اقدامات جدید و اقدامات قبلی، شکل دادن ائتلافها و همکاریهای مشترک و اطمینان یافتن از تخصیص صحیح منابع به اقدامات مطلوب و... است. در سطح عملیاتی نیز تیمی با رویکرد کارآفرینانه وظیفه تعاملات کسب و کار جدید و هدایت آن در فضای بازار را برعهده دارد.
در دو دهه اخیر، استارتآپها بهعنوان اربابان نوآوری ظاهر شدند. محصولات و تکنولوژیهای نوآورانه آنها نهتنها زندگی مردم را تغییر داده، بلکه نقشی اساسی در تغییر شرکتهای موجود داشته است. وقتی صنایع به بلوغ برسند، رشد کندتری خواهند داشت یا حتی متوقف خواهند شد. اما استارتآپها این صنایع قدیمی را با نوآوریهای خود تهدید کردند و شرکتهای بزرگ مجبور به نوآوری بیشتری نسبت به قبل شدند و کسب و کارهای جدیدی را برای نجات خود ایجاد کردند. بخصوص که سرعت مداخله استارتآپها شتاب بیشتری گرفته است. شرکتهای نرمافزاری چون آمازون، فیسبوک، گوگل، تسلا و اوبر که تنها چند سال پیش استارتآپهای کوچکی بودند، بازیگران قدیمی و بازار آنها را امروزه تهدید میکنند. در واقع نرمافزار در حال بلعیدن دنیاست و شرکتهای بزرگ برای زنده ماندن باید عکسالعمل سریعی از خود نشان دهند.
نوآوری چیست؟
برای آشنایی بیشتر با مفهوم نوآوری نیاز است که با تعریف خلاقیت آشنا شویم. خلاقیت یک فرآیند فکری است که به تولید ایده میانجامد. در واقع خلاقیت را میتوان از طریق روشهایی چون مطالعه، توجه به الهامات و جرقههای فکری، ثبت ایدهها در یک دفترچه، الهام گرفتن از افکار و ایده دیگران، نگاه تیزبینانه به تغیرات اطراف، حضور در محیط آزاد و... تقویت کرد.
در تعریف دیگر، خلاقیت بهکارگیری توانایی تجسم و خیالپردازی برای ایجاد فکر یا مفهومی جدید است. اما نوآوری، فرآیند تبدیل خلاقیت به محصول و ارائه آن به بازار است. در واقع محقق کردن مسیر از ایده تا مصرف را نوآوری گویند و نقش کمی از آن به خلاقیت اولیه بازمیگردد. حتی امکان دارد ایده اولیه نیز اصلا برای شخصی که کار را ایجاد کرده است نباشد.
برمبنای تعاریف فوق میتوان گفت که مسیر شکلگیری هر استارتآپی با تولید ایده جدید(خلاقیت) آغاز شده، سپس آن ایده به طرحی قابل اجرا تبدیل میشود (نوآوری) و نهایتا منتج به اجرای کسب و کار (کارآفرینی) خواهد شد که مراحل آن عبارتند از: مکتوبسازی ایده، تبدیل آن به سند علمی، تولید پایلوت در آزمایشگاه، تجاریسازی و ورود به بازار و موفقیت نهایی.
نوآوری بسته و نوآوری باز
نوآوری بسته در سازمانها بر این مفهوم تکیه دارد که ایدهها توسط افرادی که در مغز سازمان هستند تولید شده تا پس از فرآوری به بازار برسند. در این بین ممکن است بعضی از ایدهها با شکست مواجه شوند. این شکستها ممکن است به دلایل گوناگونی چون نبود امکان فنی، نداشتن صرفه اقتصادی و... باشد.
طبق بررسیهای صورتگرفته از هر 3هزار ایدهای که در ذهن انسان شکل میگیرد، یک ایده تبدیل به محصول تجاری موفق میشود. البته ناگفته نماند شرکتهای موفق این درصد را به 20 تا 30 رساندهاند.
اما در نوآوری باز اصراری بر استخدام افراد حرفهای وجود ندارد و ایده افراد نخبه مهم است، حتی اگر ایده آنها مرتبط با کاری که در حال انجام است نباشد، ممکن است در جای دیگر از این ایدهها استفاده شود. در واقع هدف از نوآوری باز، تولید ایده نیست بلکه هدف اصلی بهرهبرداری از ایده است و تفاوتی ندارد که ایدهها از درون سازمان یا خارج از سازمان باشند.
ویژگیهای افراد نوآور
متأسفانه برخی افراد بر این باورند که نوآوری امری ذاتی بوده و سایرین افرادی خطی و کاملا منطقی هستند که توانایی تفکر خلاقانه را نداشته یا مقداری کمی از این توانایی برخوردارند. در این راستا به بررسی برخی از ویژگیهای افراد نوآور میپردازیم:
مرتبط ساختن: خلاقیت، هنر مرتبط ساختن چیزهای مختلف به یکدیگر است. در واقع این ویژگی دلالت بر توانایی ایجاد ارتباطات خارقالعاده بین حوزه دانش، صنایع مختلف و حتی جغرافیاهای مختلف است. افراد نوآور دنبال اطلاعات و ایدههای مختلف و جدید هستند که با پرسیدن، مشاهده، شبکهسازی و تجربه بهدست میآید.
سوال کردن: بدون ملاحظه سوال کنید. اگر سوالی نکنید، مانند آن است که خود را در اتاقی حبس کردهاید که ذهن شما پر از سوالات فکری است. اما سوال کردن، نحوه کار کردن افراد نوآور است؛ چراکه این امر یک نوع کاتالیست برای سایر رفتارهای اکتشافی چون: مشاهده، شبکهسازی و تجربه کردن است. افراد نوآور با سوال کردن به چیستی هر چیز و حالتهای دیگر چیستی آن پی میبرند. آنها به جای پرسیدن سوالات مشخص و مطمئن، بیشتر سوالات احمقانهای مطرح میکنند که وضعیت موجود را به چالش میکشد.
مشاهده: بسیاری از افراد نوآور مشاهدهگران قویای هستند. آنها با دقت به دنیای اطرافشان مینگرند و به اینکه هر چیزی چگونه کار میکند توجه میکنند و به چیزهای که کار نمیکند حساس هستند. آنها درمییابند که مردم در محیطهای مختلف از روشهای مختلفی برای حل مسائل استفاده میکنند. آنها در مشاهداتشان سعی دارند در بین دادههای غیرمرتبط، موضوعات مشترک را به یکدیگر پیوند بزنند که ممکن است ایدههای بینظیری را در کسب و کار ایجاد کند. اینگونه مشاهدات اغلب، حواس چندگانه را درگیر میکند و با سوالات بسیار همراه است.
شبکهسازی: آنچه یک شخص به تنهایی انجام میدهد، بدون آنکه از فکر و تجربه دیگران بهره ببرد، حتی در بهترین حالت، چیز درستی از آب در نخواهد آمد. فکر کردن خارج از چارچوب، نیازمند برقرار کردن ارتباط بین ایدههای شما با افراد دیگری است که در چارچوب دیگری نقش بازی میکنند. افراد نوآور وقتی زمان و انرژی خود را صرف کشف و تست ایدههای بهدستآمده از افراد مختلف میکنند، به دیدگاههای کاملا متفاوتی دست مییابند. برخلاف مدیران معمول که شبکهسازی را به منظور دستیابی به منابع، فروش شرکت یا ترقی دادن جایگاه شغلیشان انجام میدهند، افراد نوآر فراتر از این قدم برداشته و به دنبال ارتباط گرفتن با افراد دارای زمینههای کاری مختلف و چشماندازهای گوناگون هستند تا دانش خود را توسعه دهند.
آزمایش کردن: به قول توماس ادیسون: «من شکست نخوردم بلکه 10هزار راه پیدا کردم که کار نمیکند.» وقتی اکثر مردم واژه آزمایش را میشنوند، دانشمندانی با لباسهای آزمایشگاهی سفید برایشان تداعی میشود. مانند ادیسون، نوآوران عرصه کسب و کار، فعالان در حال ساخت پروتوتایپ و ارائه نمونههای تستی از ایدهها هستند. اما برخلاف دانشمندان، آنها در آزمایشگاهها کار نمیکنند؛ آنها تجربههای جدید را امتحان میکنند و محصولات و فرآیندها را برای رسیدن به اطلاعات جدید که ممکن است منجر به ایده نوآورانه و جدیدی شود، بررسی میکنند. آزمایشگران خوب، میفهمند که اگرچه سوال کردن، مشاهده و شبکهسازی، اطلاعات را درباره گذشته و حال فراهم میکند، اما آزمایش کردن مناسبترین کار برای تولید اطلاعات درباره آنچه ممکن است در آینده اتفاق بیفتد خواهد بود. به عبارت دیگر، این بهترین روش برای پاسخ به سوالات «چه میشود اگر» خواهد بود. زمانی که ما به دنبال راهکارهای جدیدی هستیم، گاهیاوقات انجام آزمایش تنها راه برای رسیدن به اطلاعات ضروری جهت حرکت رو به جلو خواهد بود.
نیما الفت
عضو هیات مدیره و مدیر نوآوری شرکت سرمایه گذاری تسکو