نگاهی به دلایل رونق «مال‌گردی» در دنیا

نگاهی به دلایل رونق «مال‌گردی» در دنیا
نگاهی به دلایل رونق «مال‌گردی» در دنیا
نگاهی به دلایل رونق «مال‌گردی» در دنیا 
پایان عصر «بازار» و شروع دوره «مراکز خرید»
این روزها هرگاه صحبت از مرکز خرید می‌شود، پاساژهای قدیمی و نوستالژیک که به بخشی از حافظه تاریخی یک کشور و شخص تبدیل شده‌اند به طور کامل از یاد برده می‌شوند اما اگر به تلفیق سنت و مدرنیته در عرصه خرده‌فروشی توجه کافی شود، نیازی به حذف یک گزینه برای برتر شدن گزینه دیگر وجود ندارد. با این حال در حال حاضر «بازار» خریداری ندارد و «مراکز خرید» مملو از خریداران است!
 
شکاف بین نسل‌ها
توجه نسل قبلی به پاساژها و هجوم نسل فعلی به مراکز خرید نشان از یک شکاف نسلی دارد. اگر سال‌ها پیش بازارهای سنتی، مرکز تمامی تبادلات تجاری و البته مرکز فرهنگی-سیاسی شهرها بوده، نسل جدید اکنون مکان‌های دیگری از جمله مراکز خرید را مدنظر دارد. کارکرد بازار سنتی اکنون کمرنگ‌تر از گذشته شده و صرفا کارکرد تجاری آنها باقی مانده است. به خصوص در شهر‌های بزرگ در طول تاریخ «بازار سنتی» به عبارتی «قلب تپنده شهر» بوده‌ است اما در چند سال اخیر، این قلب کمتر به شریان شهر، خون می‌رساند. اکنون تعدد پاساژ‌ها و مراکز خرید مدرن، کارکرد بازار سنتی را کمرنگ‌تر کرده است.
 
پایان یک عصر
شاید هنوز مادران و پدران ما برای خرید به بازار سنتی بروند اما دیگر این بازار کمتر آن کارکرد سابق خود، به‌مثابه فضایی برای بروز عرصه عمومی را دارد. در پیوند با این موضوع، شهروندان خصوصا جوانان در مکان‌های گوناگون از جمله پاساژ‌های مدرن سعی می‌کنند کارکرد‌های فرهنگی-اجتماعی ایجاد کنند. برخی از کار‌شناسان، پرسه‌زدن در پاساژ‌ها و پاساژگردی فعلی را با پرسه‌زنی شهروندان اروپایی در میانه قرن نوزدهم میلادی در خیابان‌ها و پارک‌های کشورهای اروپایی مقایسه می‌کنند؛ خیابان‌ها و پارک‌هایی که علاوه‌بر مکانی برای گذراندن اوقات فراغت جوانان، محلی برای نمایش آخرین مد‌ها و به‌روزشدن جدید‌ترین مدل‌ها بودند.
 
مراکز خرید، فرصتی برای نمایش 
پیروی از مد، زیبایی‏‌خواهی و تنوع‌‏پسندی، ریشه در نهاد انسان دارد که نیازهایی چون تنوع و زیباخواهی منشا اصلی آن محسوب می‌‏شود. برخی از روان‌شناسان اجتماعی معتقدند ایجاد نشاط و شادابی از کارکرد‌های مد است. پاساژگردی علاوه‌بر اینکه فرصتی برای ارتباطات اجتماعی به جوانان می‌دهد، برای صاحبان مغازه‌ها هم رونق کسب و کار ایجاد می‌کند؛ فرصتی که بازار‌های سنتی نمی‌توانند به وجود بیاورند. بازار‌های سنتی بیشتر تبدیل به موزه‌هایی شده‌اند که یا برای گردشگران خارجی جذاب هستند یا حس نوستالژی کودکی نسل‌ها را برمی‌انگیزند. 
 
خرید یا گردش، مساله این است!
پدیده «پرسه‌زنی» در پاساژ‌ها چیزی است که در بازار‌های سنتی نمی‌بینیم. در بازار‌های سنتی همه برای یک هدف مشخص و معین مشغول فعالیت هستند. پرسه‌زنی در پاساژ‌ها یکی از مهم‌ترین پدیده‌های زندگی روزمره در دنیای امروز است؛ امری که باعث شده بسیاری از صاحبنظران و جامعه‌شناسان به آن توجه نشان دهند. 
 
پاساژ، مکانی برای هویت‌یابی
اگر در گذشته بازار‌ها محلی بودند که نبض کل شهر در دست‌شان بود و بازاریاب‌ها تعیین‌کننده بسیاری از مسائل زندگی شهری از اقتصاد گرفته تا فرهنگ و سیاست بودند، اکنون پاساژ‌ها تبدیل به یک عرصه عمومی شده‌اند؛ مکانی برای بروز هر آنچه نادیده گرفته شده: میل به متفاوت زیستن، میل به زندگی مدرن، پرسه‌زنی، ارتباط اجتماعی، مد، تفریح و... .
بنا به مشاهدات معمول، بیشتر کسانی که هر روز به پاساژ سر می‌زنند، زنان و مردان جوان هستند که یا در گروه‌های بزرگ دوستی یا 2 نفره و حتی بعضا تنها به پرسه زدن در پاساژ‌ها می‌پردازند. در واقع شهروندان کمتر به‌صورت خانوادگی به پاساژ‌ها مراجعه می‌کنند. این تفاوت در گروه‌های اجتماعی مراجعه‌کننده به پاساژ و بازار نشان می‌دهد اکثرا زنان و مردان جوان، بازیگران اصلی عرصه عمومی پاساژ‌ها هستند. همین مساله باعث شده پاساژ به یک مکان برای تعریف «هویت زیست شهری» تبدیل شود. شاید برای خیلی از جوانان خرید کردن نوعی هویت‌یابی و پرسه‌زدن حوالی ویترین مغازه‌ها، تفریح بی‌خرجی باشد. گاهی پاساژ تفریحگاه، عرصه عمومی برای هویت‌یابی و مکانی برای ارتباطات اجتماعی نام می‌گیرد. جوانان، پرسه‌زنان در راهروهای پاساژ‌ها میل به مصرف را نشان می‌دهند تا شاید هویتی بیابند. پاساژ درواقع یک عرصه عمومی در پروژه ناتمام مدرنیته است. این پدیده از آغاز سرمایه‌داری مصرفی تاکنون بوده و در هر موقعیت جغرافیایی خاصی، تغییرات ویژه خود را داشته است.
 
شاید اگر این روز‌ها والتر بنیامین (متفکر معروف مکتب فرانکفورت) در تهران می‌توانست پرسه بزند، قطعا برای پروژه ناتمام پاساژ‌هایش در پاریس ایده‌های نابی از پاساژهای امروز تهران می‌گرفت. شاید کل مساله «عرصه عمومی» در تفکر مکتب فرانکفورت، هم دچار تغییر بنیادینی می‌شد.

اخبار مشابه

رتبه: بد خوب
طراحی سایت: مهریاسان