وقتی بازاریابی ویدئویی حرف اول را می زند
آیا شما قادر به ارائه عددی دقیق پیرامون میزان تاثیرگذاری فرمت ویدئو بر روی کمپین بازاریابی تان هستید؟ بسیاری از پاسخ ها در این زمینه منفی است. اگر شما تا به حال از اهمیت فرمت ویدئو در فرآیند بازاریابی و تبلیغاتی بی خبر بوده اید، در حال از دست دادن فرصت طلایی هستید.
بازاریابی ویدئویی به دو دوره پیش از یوتیوب و پس از آن تقسیم می شود. پیش از معرفی یوتیوب بسیاری از برندها به درستی نسبت به بازاریابی ویدئویی، به ویژه در اینترنت، بی توجه بودند. در هر صورت هیچ پلتفرم میزبانی در آن زمان برای فعالیت بازاریاب ها وجود نداشت. با این حال پس از معرفی یوتیوب همه چیز تغییر کرد. به خاطر صرفه جویی در بودجه، جلب رضایت مشتریان و البته بازگشت سرمایه برندمان باید به مقوله بازاریابی ویدئویی توجه بیشتری داشته باشیم.
اجازه دهید اندکی صحبت خود را روشن سازم. در اینجا من پیرامون کمیت، شیوه ها و کیفیت بازاریابی ویدئویی بحث چندانی نخواهم کرد. تمرکز من بر روی بحثی پایه ای تر خواهد بود. نکته مورد نظر من در زمینه نمایش هرچه بهتر ویدئوی مان کاربرد دارد. به علاوه شیوه تاثیرگذاری بر روی مخاطب نیز از جمله دغدغه های اصلی در مقاله حاضر است. به عبارت ساده، مقاله من پیرامون بازبینی مجدد الگوی بازاریابی ویدئویی است.
من به عنوان صاحب یک آژانس ساخت ویدئوی بازاریابی تجربه طولانی در زمینه مشاهده ویدئوهای مختلف دارم. اغلب ویدئوهای فعلی بر اساس الگویی قدیمی و سنتی ساخته می شوند. نکت جالب در مورد الگوی قدیمی ساخت ویدئو ضرر و ناکارآمدی آن است.
الگوی قدیمی بازاریابی ویدئویی
به طور معمول یک برند برای توسعه فرآیند بازاریابی اش به سراغ تولید ویدئو می رود. اگر برند داستان ما ظرفیت درونی برای تولید ویدئو را نداشته باشد، باید به سراغ آژانس های حرفه ای در این زمینه رود. پلتفرم میزبان اغلب برندها برای نمایش ویدئوی شان نیز یوتیوب است. در هر صورت این پلتفرم در زمینه محتوای ویدئویی بیشترین میزان کاربر را در اختیار دارد.
پس از تولید محتوا نوبت به بازاریابی و جلب مخاطب برای آن می رسد. در این زمینه تبلیغات درون پلتفرمی (در داخل یوتیوب) و ارسال ایمیل تبلیغاتی از جمله نخستین راهکارها هستند. با این حال بسیاری از ویدئوها بدون صرف هزینه جانبی از سوی برندها در فضای یوتیوب بارگذاری می شوند.
مدل قدیمی چگونه شکست می خورد؟
اجازه دهید نگاهی دقیق به ناکارآمدی های مدل قدیمی داشته باشیم. در خلال این بررسی دیدگاه ما نسبت به الگوی سنتی کامل خواهد شد.
رویکرد بدون استراتژی
در روش قدیمی هیچ ساز و کار از پیش تعبیه شده ای برای هدایت کاربران به سوی مشاهده ویدئوی برند وجود ندارد. در حقیقت یک استراتژی کامل در زمینه بازاریابی باید برای جلب نگاه مخاطب هم برنامه دقیقی داشته باشد. در غیر این صورت تلاش های ما برای جلب نگاه مخاطب بی نتیجه خواهد ماند.
مفاهیمی نظیر «آموزش به مخاطب» و «افزایش آگاهی» در الگوی سنتی جایگاه ویژه ای دارد. با این حال کمبود خاص بودگی ارائه محتوا کار را برای برندها دشوار می سازد. در هر صورت اگر ما توانایی اندازه گیری و محاسبه دقیق نتیجه کارمان را نداشته باشیم، در پایان با شکست مواجه خواهیم شد.
اتکای بیش از حد به یوتیوب
یکی دیگر از ایرادهای الگوی سنتی بازاریابی ویدئویی اتکای بیش از حد به یوتیوب است. در زمینه بازاریابی ویدئویی محیط بارگذاری مطلب اهمیت بالایی دارد. وقتی در یوتیوب ویدئویی را بارگذاری می کنیم، شانس دسترسی به مخاطب هدف کاهش چشمگیری خواهد یافت.
یکی از نقاط ضعف همیشگی یوتیوب ناتوانی کاربر در خرید مستقیم محصول برندمان است. به این ترتیب مخاطب پس از مشاهده ویدئو باید به سایت ما مراجعه کرده، سپس سفارش خرید دهد. به طور معمول هیچ کاربری این زحمت را به خود نمی دهد بنابراین ما بدون هیچ گونه دستاوردی فضای یوتیوب را ترک می کنیم.
براساس آمارهای رسمی موسسه بازاریابی محتوایی، هر ویدئوی بازاریابی در یوتیوب فقط 30درصد مراجعه به سایت برند مورد نظر را در پی دارد. به این ترتیب باید فکری اساسی برای ترغیب هرچه بیشتر مخاطب به خرید محصولات مان کنیم.
توسعه ناکافی محتوا
در الگوی سنتی بازاریابی ویدئویی محتوا بدون هیچ گونه تلاشی برای توسعه بارگذاری می شود. این کار محتوای ما را بدون دسترسی مستقیم به مخاطب علاقه مند در فضایی ناشناخته رها خواهد کرد. مزیت اصلی فعالیت در شبکه های اجتماعی امکان توسعه مطالب و به تبع آن ارائه مطلب به کاربران علاقه مند است. این هدف با پرداخت مبلغ اندکی به تیم فنی پلتفرم مدنظر به سادگی قابل انجام است.
وقتی از توسعه محتوا صحبت می کنم، فقط پلتفرم یوتیوب را مد نظر ندارم. امروزه توییتر، فیس بوک و اینستاگرام نیز امکان توسعه محتوا را برای برندها و کارآفرینان فراهم کرده اند.
ناتوانی در ساخت تحلیل عادی
شیوه سنتی بازاریابی ویدئویی اهمیت چندانی برای تحلیل نحوه عملکرد محتوا در شبکه های اجتماعی یا هر پلتفرم میزبان دیگری قائل نیست. بر این اساس نحوه اطلاع تیم فنی یا مدیر برند از کیفیت محتوا به صورت نسبی خواهد بود. در بهترین حالت یک تقویم ساده میزان بازدید کاربران در طول ماه را به اطلاع برند ما می رساند.
اگرچه دسترسی به اطلاعات کمی پیرامون میزان بازدید کاربران از محتوای ویدئویی برندمان بسیار باارزش است. با این حال تمام برنامه ما نباید به این امر محدود شود. نکته مهم در اینجا میزان دسترسی مخاطب هدف یا کاربران علاقه مند به محتوای ماست. تنها در این صورت تماشای ویدئو در مخاطب تاثیر مستقیم خواهد گذاشت. در بقیه موارد مخاطب صرفا به دنبال مشاهده ویدئو برای سرگرمی است.
نکته مهم این بخش تاکید بر روی معیارهای ارزیابی دقیق عملکرد محتوای مان است. منظور من از تاثیرگذاری ویدئو صرفا میزان مشاهده نیست. میزان ترغیب مخاطب به خرید یا تعامل بیشتر با برندمان در این بخش هدف اصلی را شکل می دهد.
معیارهایی نظیر میزان تعامل و جذب مخاطب برای اندازه گیری میزان موفقیت کمپین ما بسیار کاربردی تر از میزان لایک است. به این ترتیب نحوه آگاهی ما از تاثیرگذاری واقعی محتوای ویدئویی بر روی مخاطب هدف بیشتر می شود.