انقلاب تکنولوژی در سال 2018 هم صنعت خردهفروشی را در برمیگیرد و هم به راهی برای خرید هوشمندانهتر و بازاریابی فعالتر تبدیل خواهد شد.
تمامی خردهفروشیهای موفق از یک شیوه امتحان پسداده و موفق استفاده میکنند؛ شیوهای به نام برنامهریزی و تمرکز روی الگوهای دقیق خرید توسط مشتریان، به این معنا که نیاز و اولویت مشتریان مورد بررسی قرار گرفته و بر اساس دادههای آماری به هر مشتری خدمات مورد دلخواهش ارائه میشود. در این شرایط هر خردهفروشی جاهطلبی اگر خواهان پیشرفت است، باید قبل از به پایان رساندن پروژه فعلی، برنامه بعدی خودش را پیاده کند و در واقع بیش از آنکه با رقبا به رقابت بپردازد در رقابت با کار قبلی خودش، پیشرفت نشان دهد.
به این 7 دلیل احتمال زیادی برای حرکت رو به جلوی مراکزخرید در سالجاری میلادی وجود دارد.
کنترل همهجانبه قیمتها
کنترل قیمت یکی از ابزارهای مناسب در راه پیشرفت بیشتر خردهفروشیها است. چنانچه شما قصد ساختن یک بنیان موفق در تجارت مورد نظر خودتان را دارید، باید و باید مشتریان و بازار هدف خودتان را از طریق رعایت مواردی مانند کنترل قیمت و اعتمادسازی راضی نگه دارید. مدیریت مصرف به شما اجازه میدهد بدانید مشتریان چه میخواهند و از چه طریقی میتوانید با خدماتی مانند برنامههای حراج بیش از پیش خودتان را در بازار رقابت جلو بیندازید.
زمان مناسب
زمان مناسب برای عرضه محصولات خیلی بیش از انواع تکنولوژی و خدمات میتواند موفقیت خردهفروشها را رقم بزند. به بیان بهتر، اگر در زمانی مناسب (وقتی عمده مشتریان به یک نوع وسیله خاص نیاز دارند) محصول مورد نیاز را عرضه کنید، نبض بازار در اختیار شما قرار میگیرد، به شرطی که فاکتورهای مناسبی مانند تخفیف و نوع عرضه را رعایت کنید. در این صورت حتی اگر رقبا با انواع تکنولوژیها قصد پیشیگرفتن از شما را داشته باشند در رسیدن به هدفشان ناکام میشوند و برنده واقعی خودتان هستید!
اطلاعات کامل
البته همیشه هم اینطور نیست که زمان مناسب، تکنولوژی را شکست دهد. داشتن اطلاعات روز فاکتور مهمی برای موفقیت است. دانستن ریزترین نکات مانند سلایق مشتریان و حتی تنوع رنگی فصلها شاید در ظاهر کاری لوکس و خلاقانه به نظر برسد، اما تا وقتی نتایج شگفتانگیزش را در ارائه محصولاتتان نبینید به کاربردی بودن آنها ایمان نمیآورید.
هدایت علایق
از آن دورانی که مشتریان تنها ابزاری برای سودرسانی بودند، مدتها گذشته و دیگر رابطه مشتری و کارفرما، مبتنی بر سود تجاری صرف نیست. با گذشت زمان، کارفرماها در زمینه کشف علایق مشتریان پیشقدم شدند. با تغییر فضای رابطه، کارفرماها بیشتر در مشتریانشان دقیق شدند؛ آنچه در نهایت اطلاعاتی طبقهبندی شده از سلایق خریداران را در اختیار خردهفروشها قرار دارد. از این جا به بعد، کار آسان شده؛ تنها مقولهای به نام هدایت علایق کشف شده مشتریان باقی مانده که در حال حاضر اکثر خردهفروشیهای مطرح دنیا این قاعده را به درستی در فروش خودشان رعایت میکنند. در چنین فضایی تغییر علایق مشتری و ترجیحات او کاملا قابل حدس و ردیابی است.
ایجاد ارتباط فعال
با گذر زمان و ظهور وسایل ارتباطی جدید، ارتباط با مشتری از حالت خشک و غیرمنعطف فاصله گرفت و اندکی خودمانیتر شد. اکنون اپلیکیشنی مخصوص هر مشتری برای فروشنده در نظر گرفته میشود و از این طریق ارتباط فعالی بین طرفین شکل میگیرد؛ ارتباطی بر پایه دادههای آماری و علایق مشتریان. اگر این ارتباط فعال وجود نداشته باشد، قطعا کارفرما و فروشنده نمیتوانند تحلیل دقیقی از مشتری داشته باشند و در درازمدت شانس ارتباط و اعتماد طولانی از بین میرود.
ربات به جای انسان
هر چند هنوز در مراکزخرید و مالها، نیروی انسانی بهتر از ربات سودآوری دارد، اما در حال حاضر رباتها میتوانند نه به عنوان جایگزین نیروی انسانی، بلکه به عنوان بازوی کمکی فعالیت کنند. به عنوان مثال اگر به یک ربات دادههای آماری استخراج شده از یک مشتری را بدهند، این قطعه الکترونیکی میتواند در مواقع اضطراری به جای یک شخص درباره خریدهایش تصمیم بگیرد!
قرار نگرفتن در دایره الزام
بدترین کاری که یک خردهفروشی میتواند انجام دهد، قضاوت بر اساس تعریف مقولاتی مانند سنت و مدرنیته است. اگر به بهای مدرن شدن عناصر سنتی را کنار بگذارید، قطعا شکست میخورید و پیمودن مسیری مخالف هم قطعا موفقیت همهجانبهای را رقم نمیزند، بنابراین تنها نیاز شما تعیین میکند در مقولهای خاص مدرن باشید یا سنتی.