سالهاست که قاب تبلیغ برندها در فضاهای گوناگون از قبیل واگنهای متروی شهری، بیلبورد، استرابورد، تبلیغات تلویزیونی و آگهیهای چاپی در رسانههای مکتوب چهرههای معروف عرصههای گوناگون را به تصویر میکشد. این افراد که غالبا از بازیگران، ورزشکاران و مجریان شناخته شده و معروف هستند، در راستای اهداف یک برند، آنها را همراهی میکنند.
درحقیقت این افراد که از آنها به نام سلبریتی یاد میشود، با در اختیار داشتن محبوبیت و جایگاه اجتماعی مورد توجه، به تثبیت نام یک برند در اذهان عمومی کمک میکنند. البته این برندها تنها مختص به دنیای پوشاک نیستند و صنایع گوناگون از قبیل صنایع و مواد غذایی، لوازم صوتی، آرایشی بهداشتی و... را هم در برمیگیرند.
سلبریتیها در حقیقت نمونهای از رهبران ذهنی و عقاید مخاطبان هستند که از توان بالایی برای هدایت تمایلات و ترجیحات مردم به سوی محصول یا برندی خاص برخوردار هستند.
نتایج غیرقابل پیشبینی در این همکاریها
در واقع سالهاست که فعالان دنیای تبلیغات با آگاهی از محبوبیت زیاد چهرههای فرهنگی و ورزشی در میان عامه مردم، مسیر ورود ابن افراد را به آگهیهای بازرگانی هموار کردهاند.
این ترکیب تجارت و شهرت که در نگاه اول ترکیبی هیجانانگیز و پرسود و رضایت هردوطرف را در پی دارد، گاهی روی دیگری را از خود نشان میدهد.
گاهی قدرت نفوذ یک سلبریتی تا حدی زیاد است که بلافاصله پس از اعلام همکاری او با برندی مشخص رشد فروشی فزاینده و چشمگیر تجربه میشود. گاهی هم این قصه جواب عکس داده و ضررهای هنگفتی را به یک برند وارد میکنند که یکی از نمونههای آن عدم تمایل کریستین رونالدو، فوتبالیست فوقستاره پرتغالی به استفاده از نوشابه کوکاکولا در یک نشست خبری پس از مسابقه بود و سبب شد تا این برند شناخته شده جهانی با یک حرکت کوچک بخش زیادی از محبوبیت خود را به ویژه در میان طرفداران رونالدو، از دست بدهد. اما این موضوع روی دیگری هم دارد؛ به بیان دیگر شاهد بودهایم که بسیاری از سلبریتیهای داخل یا خارج از کشور به علت عدم آگاهی کافی و تنها با توجه به بعد مالی، همکاری با برندی را آغاز کردهاند که علیرغم وعدهووعیدها آنطور که باید میزبان مخاطبانش نبوده و سبب شده تا در کنار کاهش محبوبیت آن هنرمند یا ورزشکار، ممنوعالکاری و ممنوعالتصویری هم بر مشکلات این شخص اضافه شود.
اما همانطور که گفته شد این اشتباه تنها از سوی سلبریتیها رخ نمیدهد، بلکه ممکن است یک نشان تجاری با انتخاب اشتباه، قدرت و هویت خود را دچار بحران کند.
پرواضح است که از سالهای دور تاثیر شخصیتهای کاریزماتیک بر سبک زندگی افراد جامعه، ثابت شده و به نوعی غیرقابل انکار است.
بر اساس آمار و تحقیقات بازار و با توجه به ریسکی که این کاربرد افراد مشهور دارد، ۱۵٪ تبلیغات در کشور آمریکا با استفاده از چهرههای مشهور صورت میگیرد. مطابق این بررسیها، شرکتهای آمریکایی سالانه ۵۰ بیلیون دلار برای جذب اسپانسرهای شرکتی و استفاده از افراد مشهور برای تبلیغات برند خود هزینه میکنند
اما فارغ از موضوعات اشاره شده، به نظر میرسد این همکاریها بیشتر نتایج مثبتی را با خود به همراه داشته و پایان همکاری سلبریتی با یک برند لزوما به معنای بیارزش بودن برند نخواهد بود و اکثر این توافقات با به سرانجام نرسیدن توافقات مالی خاتمه مییابد.
حضور سلبریتیها در صنعت
در کنار مباحثی که پیشتر به آنها اشاره شد، برخی سلبریتیها جدا از همکاری با برندهای مختلف و بسته به توان مالی و تصمیمی که میگیرند، به جای تبلیغ برای تولیدکننده خود در جایگاه تولید یا عرضهکننده قرار میگیرند و نام شناخته شدهشان بر سر در یک فروشگاه اختصاصی حک میشود. همچون فستفود علیرضا منصوریان، فروشگاه پوشاک ورزشی علی دایی، برند رام وان ست رضا بهرام. البته علی کریمی که سالهاست لقب جادوگر فوتبال ایران را به خود اختصاص داده و در قاب تبلیغ بسیاری از برندها حاضر شده، طی چند ماه اخیر از برند ورزشی خود با نام (AK8) رونمایی کرده که درحال حاضر در فروشگاههای برند هکتاتون در سراسر کشور در اختیار علاقهمندان قرار میگیرد.
بهطور کلی باید این نکته را مدنظر قرار داد که حضور افراد مشهور در دنیای برندینگ و تبلیغات به امری پذیرفته شده در دنیای تجارت جهانی تبدیل شده و گویا یکی از شاه کلیدهای موفقیت و طی کردن مسیر ترقی و پیشرفت برندها در سایه اعتبار و خوشنامی یک فرد شناخته شده به حساب میآید.
به بیان دیگر؛ تمرکز بر سلبریتیها، مارکتینگ شانس بیشتری را برای فروش محصولات پیشنهادی فراهم میکند. زیرا هنگامی که سلبریتیها محصولی را تائید میکنند، بعضی از خصوصیات و ویژگیهای شخصی خودشان را هم به محصول انتقال داده و از این طریق برای خود نیز درآمدزایی میکنند که معمولا مشخص نشده و طی یک قرارداد دوطرفه و تا حدودی محرمانه به ثبت رسیده است.