سلام و عرض ادب خدمت تمامی استادان ارجمند و همکاران محترم؛
در این سری از مقاله میخواهم روی کلمهای صحبت و کالبد شکافی کنم که یکی از سکانداران اصلی هر سیستم محسوب میشود.
مدیر
ما روزانه میبینیم که پوزیشن سازمانی خیلی از افراد داخل سیستم یا شرکتمان، مدیر آن سازمان است، اما میدانید که معنای واقعی مدیر و رسالت اصلیاش چیست و چه ویژگیهایی باید داشته باشد؟
من در طول 14 سال سابقه کاری در صنعت خردهفروشی در بخش پوشاک، تازه متوجه شدم که به چه کسی میتوانیم بگوییم مدیر.
در هر مرحلهای از زندگی، ما با افراد مختلفی روبهرو میشویم که به نوعی مدیریت میکنند؛ یک نفر مثل پدر که زندگی را مدیریت میکند یا یک نفر مانند مدیر فروش یک شرکت یا مثل مدیر رستوران، یک نفر به عنوان مدیرعامل یک مجموعه و ...
در طول تمامی این سالها آزمون و خطاهایی را به شخصه تجربه کردهام تا بتوانم امروز معنای واقعی کلمه مدیر را توصیف کنم.
تعاریف مدیریت
اساتید علم مدیریت بنابر روش و رویکردها و ابعاد گوناگون، تعاریف مختلفی ارائه کردهاند که در اینجا از زبان آنها به برخی از مهمترین تعاریف اشاره میکنم:
استونر: مدیریت عبارت است از فرآیند برنامهریزی و سازماندهی هدایت و نظارت بر کار اعضای سازمان و کاربرد تمامی منابع قابل دسترسی برای رسیدن به اهداف تعیین شده سازمان.
سرتو: مدیریت به صورت فرآیند، دستیابی به اهداف سازمانی با همکاری افراد از طریق آنان و سایر منابع سازمانی است.
پلریگل: مدیریت یعنی هنر انجام کارها به وسیله دیگران.
انجمن مدیریت آمریکا : مدیریت عبارت است از کار کردن با دیگران و از طریق دیگران برای رسیدن به اهداف سازمان و هدفهای کارکنان آن.
برایان تریسی: مدیر کسی است که با همکاری یا از طریق دیگران به نتیجه میرسد. مدیر کسی است که کارها را به درستی انجام میدهد.
با توجه به تعاریف بالا، حال بهراستی یک مدیر موفّق کیست؟ مدیر موفّق کسی است که با عملکرد خود ، بهترین نتایج را دریافت کند. مدیر موفّق به نحوی از تواناییهای کارکنانش استفاده میکند که نهایت تعلق و تعهد را به سازمان داشته باشند. قدرت هر سازمان به کیفیت مدیران آن در هر سطح بستگی دارد.
ما باید هر روز به فکر رشد کارمندان و همکاران خودمان باشیم. طبق آمار انجمن آموزش و توسعه مدیریت آمریکا، 20 درصد سازمانهای تراز اول، بیش از 3 درصد از سود خود را صرف آموزش کارکنانشان میکنند تا باعث درآمدزایی بیشتر سازمان شوند.
زمانی که ما روی کارمندان خود سرمایهگذاری میکنیم، در اصل داریم به پیشرفت سازمان کمک بسیار مهمی میکنیم که در طولانی مدت تمامی نتایج کاملا واضح و مشخص میشود.
لازم است بدانید که شفافسازی در انتظارات شما نسبت به کارکنان، نکتهای بسیار پر اهمیت است. در زندگی و تجارت، شفافیت یکی از مهمترین صفات مرتبط با موفقیت است.
بگذارید با یک مثال موضوع را روشن نمایم. یک بار در یکی از شرکتهای مطرح پوشاک ایران، طرحی را مطرح کردم که با موافقت مدیرعامل آن مجموعه، موفق شدیم نتایج بسیار خوب و مطلوبی را بگیریم. طرح بدین صورت بود که بین تمامی کارمندان آن مجموعه یک سوال مشابه مطرح شد و سوال این بود که ویژگی بهترین مدیر مجموعه چیست؟ همه اعلام کردند که بهترین ویژگی مدیر ما این است که میدانیم همیشه چه انتظارات کاری از شخص ما دارد.
من اول کمی به فکر فرو رفتم و بعد دیدم که این مدیر خود من هستم که در موردم شفافسازی میکنند، آن موقع بود که متوجه شدم بهترین روش کار کردن این است که همیشه ما انتظارات کاری خودمان را با کارکنانمان مطرح کرده و همیشه پیگیرش باشیم.
ما با مطرح کردن انتظاراتمان با چند اتفاق روبهرو میشویم:
1– یکسری از افراد قبول نمیکنند و از مجموعه جدا میشوند. (که این خیلی موضوع خوبی است، چون این افراد خیلی با شما صادق بودند و باعث میشوند که شما در آینده به مشکل نخورید.)
2– یکسری افراد از روی اجبار حرفهای شما را قبول می کنند. (که شما باید سریعا این افراد را شناسایی کرده و اگر انعطافپذیر بودند، با موضوعات انگیزشی این افراد را نیز به یک وکیلمدافع از شرکت خودتان تبدیل کنید.)
3– یکسری از افراد برایشان هیچ فرقی ندارد که انتظارات شما چیست، آنها همیشه کار خودشان را میکنند. (این افراد هم باید خیلی سریع شناسایی شوند و سعی کنید در کارهای خیلی پر ریسک یا کارهای خیلی حساس از این افراد استفاده نکنید.)
4– یکسری از افراد با ذوق و شوق زیادتری مشغول به کار میشوند. این افراد همان افراد وفادار به شرکت شما هستند. باید برای این افراد برنامهریزی کنید و این افراد را روز به روز در اینکه علمشان به روز شود، کمک کنید.
حال باید به عملکردهای حیاتی مدیریت توجه خیلی ویژهای داشته باشید؛ عملکردهایی در مدیریت وجود دارند که تعیینکننده شکست یا موفقیت اجرایی هستند. عبارت عملکردهای حیاتی از سلامت دارویی و فیزیکی نشات گرفته است. این کار روشی شناخته شده و مفید برای نظاره کردن فعالیتهای کاری شماست. تصور کنید برای یک چکاپ کلی به پزشک مراجعه کردهاید. دکتر به شما میگوید که از نظر پزشکی یک سری مشکلات دارید؛ اضافه وزن و فشار خون بالا دارید، تناسب اندام ندارید و از الگوی صحیح تغذیه پیروی نمیکنید و رفتار و عادت مضر و مخرب برای سلامتی دارید. اگر شما میخواهید واقعاً سالم باشید، شروع به تغییر و اصلاح هر یک از این مواد حیاتی خواهید کرد. عملکرهای حیاتی شامل ضربان قلب، فشار خون، امواج مغزی، سطح تنفس و سایر سنجشهای فیزیولوژی دیگر است. هر یک از اینها نشانههای بالینی مرگ و زندگی هستند. اگر هر یک از این علائم در شما وجود نداشته باشد ، شما از لحاظ بالینی مردهاید. با علم به این اطلاعات، شما تصمیم میگیرید تا یک سری تغییر در عادات خود ایجاد کنید و یک سری کارها را برای سلامتی خود انجام دهید. برای شروع، تصمیم میگیرید که روزی نیم ساعت یا معادل 120 دقیقه در هفته که زمان ایدهآلی برای به دست آوردن سلامت جسمی است، پیادهروی کنید.
اما با پیادهروی نیم ساعته در روز برای کاهش وزن، چه اتفاقی برای ضربان قلب، فشار خون و امواج مغزی شما میافتد؟ پاسخ این است که با بهبود یکی از عملکردهای حیاتی، بهطور همزمان سایر نواحی هم بهبود پیدا میکنند.
در مدیریت هم چنین است؛ با بهبود هر یک از بخشهای مدیریتی، این پیشرفت به سایر بخشها و نواحی هم سرایت میکند. با تمرکز و توجه بر بهبود یک مهارت مدیریتی، بهطور همزمان تمام مهارتهای مدیریتی خود را بهبود میبخشید.
در حقیقت شما اثربخشی چندگانه در بهبود مهارتهای خود و سهم خود در شرکتتان داشتهاید.
حال میخواهم هفت عملکرد اصلی مدیریتی را برای شما بازگو کنم:
1– برنامه ریزی
2– سازماندهی
3– بهترین افراد را انتخاب کردن
4– فراگیری نحوه واگذاری کار به دیگران
5– همیشه ناظر کارتان باشید
6– افراد را آگاه نگه دارید
7– معیارهای شفاف را معین کنید.
ما اگر تک تک کارهای خودمان را برنامهریزی شده جلو ببریم و یکسری از اهداف شرکت را در نظر گرفته و در نهایت بتوانیم از این هفت مورد در امر مدیریتی خودمان استفاده کنیم، شما قطعا تبدیل به یک مدیر حرفهای خواهید شد.
تقریبا 10 سال پیش، در صنعت خردهفروشی خیلی از مدیرها به روش سنتی مجموعه خودشان را مدیریت میکردند. خیلی از مدیران ارشد شرکتها هم به سبک سلیقه شخصی خودشان مجموعه یا کارمندانشان را مدیریت میکردند که در نتیجه این سلیقههای شخصی ضربههای خیلی بزرگی به شرکتها وارد میکرد و در طولانی مدت این موضوعات نمایان میشد. اما با گذشت زمان، افرادی که انعطافپذیر بودند، به دنبال تجربههای نو رفتند و خودشان را با علم روز دنیا وقف دادند و امروزه به عنوان یکی از بهترین مدیران شرکت دارند فعالیت میکنند. این افراد البته در ایران خیلی زیاد هستند و بنده به شخصه با خیلی از این عزیزان در سالهای گذشته همکار بوده و همیشه سعی کردهام از هر تجربه این عزیزان بهترین نکتههای مثبتش را نطق برداری کرده و در روند کاری خودم استفاده کنم. امیدوارم مطالب فوق برای شما مفید واقع شده باشد.
و در آخر خواستم از این فرصت استفاده کرده و نکتهای را یادآور شوم که بهترین مدیرهای زندگی ما پدر و مادرهای عزیزمان هستند که باید قدرشان را دانسته و همیشه خدمتگزارشان باشیم. من به شخصه از پدر عزیزم جناب آقای دکتر قدملی تشکر ویژه میکنم که واقعا به من درس زندگی دادند، همیشه مثل یک کوه پشت من بودند و به موفقیتهای بیشتر، من را تشویق کردند. همچنین تشکر ویژه از مادر عزیزم خانم تقیزاده انصاری بابت اینکه معنای واقعی از خود گذشتی را از او به یادگار دارم و نیز برادر عزیزم آقای آروین قدملی که همیشه در هر مرحلهای از زندگی، یار و یاور من بودند.
از مجله تجارت طلایی که با درج مطالب آموزنده باعث بالا رفتن انگیزه افراد برای به روز شدن علم صنعت خردهفروشی ایران میشوند، تشکر ویژه دارم.
از آقای شاهرخ کشاورز عزیز هم تشکر میکنم بابت فرصتهایی که در اختیار من گذاشتند برای به اشتراک گذاشتن تجارب کاریام و از همینجا به مرد شماره 2 خاورمیانه در صنعت ریتیل تبریک میگویم که این افتخار یک افتخار بزرگ برای کشور عزیزمان ایران بود و برای همه ما همکاران. امیدوارم هر روز شاهد رشد و پیشرفتهای خیلی خیلی بالاتر از شما باشیم.
گردآورنده: پویان قدملی
مدیر فروش برندهای adL-KOHAN-ROMAN