استفاده از تکنولوژی نخستین فاکتوری است که شرکت «اوبر»را از بقیه شرکتهای درخواست تاکسی در قرن اخیر متمایز میکند و تکنولوژی، کلید موفقیتهای بزرگ است.
تک استارتاپها
استفاده از فعل «دیستراپت» درباره استارتاپها یک اتفاق رایج است اما «دیستراپت» کردن یک صنعت به چه معناست؟
هنگامی که شرکت «اوبر» راهاندازی شد، شرکتهای تاکسیرانی در شهرهای مختلف از این شرکت شکایت کردند، اما افراد خبره میدانستند شرکت «اوبر» ایده مناسبی را برای کسبوکار خود برگزیده و راهی برای دور زدن محدودیتهایی که تا پیش از این در حوزه تاکسیرانی وجود داشت، پیدا کرده است. رانندگان «اوبر» به شرکت در امتحانهای سخت برای دریافت گواهی عدم سوءپیشینه نیازی نداشتند، نیازی نبود گواهی تاکسیرانی نیویورک را بخرند یا اجاره کنند و سیستم پرداخت اتوماتیک «اوبر» امکان خروج مسافر بدون پرداخت هزینه سفر را از بین برده بود. هنگامی که نام «اوبر» بر سر زبانها افتاد، افراد بسیاری نگران خدشهدار شدن یا تغییر تصویر جهانی شهر نیویورک شدند؛ شهری پر از تاکسیهای زرد که در میدان تایمز جولان میدادند. حالا این شهر شکل تازهای به خود گرفته و به شهری تبدیل شده که افراد از طریق موبایل درخواست «اوبر» میدهند.
امروزه 3 درصد از آمریکاییهایی (برابر با ۹.۷۵ میلیون نفر) که برای سفرهای درونشهری خود از اپلیکیشنهای درخواست خودرو مانند «اوبر» استفاده میکنند و تاکسیهای زرد نیویورکی هم همچنان در خیابانها حضور دارند. «دیستراپت» کردن یک صنعت به معنای تولید محصول جدیدی است که افکار عمومی را به خود مشغول کند و باعث شود افراد به سازوکار جهانی فکر کنند.
موفقترین دیستراپترهای صنعت مانند «اوبر» آنقدر در زندگی روزمره افراد جا افتادهاند که تصور دنیای پیش از حضور آنها غیرممکن است. آخرینباری را که شما برای درخواست خودرو از موبایل خود استفاده نکردید، به یاد میآورید؟
«تک استارتاپ» شرکتی است که برای تولید یک محصول یا ارائه یک سرویس با استفاده از تکنولوژی راهاندازی شده است؛ البته میتوان شرکتهای بهوجودآمده با هدف ارائه روشی نوین بر مبنای تکنولوژی برای خدمات یا محصولات موجود را هم «تک استارتاپ» نامید. برای مثلاً شرکت اوبر از ترکیب یک سرویس قدیمی (تاکسیرانی) با تکنولوژی (اپلیکیشن) با هدف ایجاد تجربه جدید درخواست فوری تاکسی بهوجود آمده است.
معنی استارتاپ تا مدتی پیش، شرکتهای تکنولوژی تازهتأسیس بود اما با توجه به استفاده روزافزون تکنولوژی در صنایع مختلف، استارتاپها امروزه در سهکلمه خلاصه میشوند: نوآوری، مقیاسپذیری و رشد. واژه «تِک» به معنای محصولات نرمافزاری و سختافزاری است؛ مثلاً اپلیکیشنهایی که شما دائماً از آنها استفاده میکنید، مانند گوگل و فیسبوک در دسته نرمافزارها قرار میگیرند و در برابر آنها، دستگاههایی مانند گوشیهای هوشمند، لپتاپها و تبلتها جزو دسته سختافزارها هستند. معنای دیگر واژه «تک» استارتاپهای دانشبنیان هستند؛ یعنی شرکتهایی که از تکنولوژی برای پیشرفت در علومی مانند فیزیک و شیمی استفاده میکنند؛ برای مثال، شرکتهای «تلسا» و «ژنهتک» 2 استارتاپ دانشبنیان به شمار میآیند.
تکنولوژی، هسته اصلی همه استارتاپهای دانشبنیان و نخستین فاکتور متمایزسازی یک شرکت از سایر رقیبهایش است؛ بهطور مثال، کار شرکت «اینستاکارت» در نگاه اول این است که محصولات موردنظر شما را از فروشگاهها خریداری میکند و در خانه تحویل میدهد اما در واقع سرویسهای این شرکت بیشتر از اپلیکیشن موبایل آنهاست. شرکت «اینستاکارت» یک سیستم تکنولوژیک پیچیده را تولید کرده که با استفاده از آن اطلاعات، دارایی و موجودی مغازههای هزاران فروشنده در لحظه در اختیار کاربرانی قرار میگیرد که مشغول سفارش دادن کالاهای خود هستند. هر استارتاپ در بازار مشخصی فعالیت میکند. منظور از بازار مشخص مجموعه افرادی است که با علایق و سلایق مشترک، قصد خرید محصول یا سرویس مشخصی را دارند.
الگوی بیزینس به مشتری یا شخص حقیقی گفته میشود که محصولات یا خدمات یک شرکت را برای استفاده شخصی خریداری میکند. تجارت یا تجارت B2C به تجارتی گفته میشود که محصولات بهصورت مستقیم به مصرفکنندگان فروخته میشوند. مشهورترین برندهای B2C در جهان «دیزنی»، «مکدونالد» و «نایک» هستند .بسیاری از برندهایB2C، بازار فروش خود را براساس نیازهای جمعیتی تعریف میکنند. دموگرافیکها شامل اطلاعات زیر است: سن، جنسیت، وضعیت تأهل، میزان درآمد، تحصیلات، شغل، موقعیت جغرافیایی و نژاد.
برای مثال، طبق آماری که سال ۲۰۱۵ منتشر شد، بیشتر کاربران اپلیکیشنهای درخواست تاکسی آنلاین، مردان و زنان سفیدپوست، سیاهپوست و لاتینی بودهاند که تحصیلات دانشگاهی داشتند. سن آنها بین ۱۸ تا ۴۹ سال و میانگین درآمد آنها ۷۵۰۰۰ دلار بوده است. موقعیت جغرافیایی این افراد در شهر و اطراف شهر بوده است. این آمار به شرکتهای درخواست خودروی آنلاین مانند «اوبر» و «لیفت» کمک میکند تا مخاطبان هدف خود را دقیقتر انتخاب کنند و دادههای جمعیتی مخاطبان خود را بهتر بشناسند؛ برای مثال، شرکت «اوبر» میتواند برای مسافران بالای 50 سالی که مقصدشان خارج از شهر است، یک کمپین تبلیغاتی درست کند. با این کار میزان مسافران یا همان کاربرانش دوبرابر خواهد شد. استارتاپهایB2B، شرکتهایی هستند که محصول یا خدمات خود را به شرکتهای دیگر (یا افراد حقوقی) میفروشند. شرکتهای B2B برای پشتیبانی از کسبوکارهای دیگر بهوجود آمدهاند. برخی شرکتهایB2B، بخشی از یک محصول را تولید میکنند و آن را به توزیعکنندگان میفروشند و توزیعکنندگان، محصول نهایی را به مشتریان میدهند؛ برای مثال، شرکت اینتل، پردازندههای خود را به شرکت اپل میفروشد و شرکت اپل آنها را داخل مکبوکهای خود استفاده میکند و درنهایت مکبوک به مصرفکنندهها میرسد. بقیه شرکتهای B2B خریداران خود را براساس بزرگی شرکت خود و توانایی تولید خود در بازار انتخاب میکنند. بزرگی شرکت یکی از نکاتی است که باید به آن توجه کرد، زیرا فروش محصول به شرکتهای بزرگ نیازمند خط تولید بزرگتر، محصول پیچیدهتر و خدمات مشتریان بیشتر است. شرکتها با توجه به میزان بزرگیشان نیازهای متفاوت دارند و خدمات متفاوتی را هم ارائه میکنند. سازمانها براساس میزان بزرگی (تعداد کارمندان) به سه دسته زیر تقسیمبندی میشوند؛ کسبوکارهای کوچک و متوسط بین صفر تا صد کارمند، کسبوکارهای میانه بین صد تا هزار کارمند، شرکتهای بزرگ بیش از هزار کارمند.
یک استارتاپ برای رسیدن به موفقیت باید در یک صنعت پیشروی کند که به این کار «جذب سهم-بازار یا تسلط بر بازار» میگویند. یک استارتاپ نوپا باید با توجه به نیازهای جمعیتی، مخاطب هدف خود را تعیین کند و بداند در بازار شانسی برای پیروزی خواهد داشت. در واقع بیشتر سرمایهگذاران خارجی یک استارتاپ را براساس میزان و شانس موفقیت در بازار تحلیل و بررسی میکنند. اگر در حوزه موردنظر استارتاپ، رقبای دیگری وجود داشته باشند به آن بازار، بازار اشباعشده میگویند. اگرچه نفوذ به بازار اشباعشده غیرممکن نیست اما همیشه رقابت با رقبای کمتر گزینه بهتری است. یک استارتاپ برای موفقیت در بازار اشباعشده باید تمرکز خود را روی یک موضوع بسیار تخصصی و مخاطبان محدودی بگذارد. آنگاه برای مشکلات مخاطبان راهحل ارائه کند و ارزشهای افزودهای نسبتبه محصول رقیبهای دیگر داشته باشد؛ بهطور مثال، امروزه منابع زیادی برای پوشش اخبار وجود دارد؛ از شبکههای تلویزیونی گرفته تا روزنامههای معتبر و سایتهای خبری آنلاین. در سال ۲۰۱۳ جامعهشناسان تحقیقات کامل و جامعی را انجام دادند. آنها طی تحقیقات به این نتیجه رسیدند که مردم برای خواندن اخبار به کانال ارتباطی دیگری نیاز ندارند، بلکه به روش سادهتری برای خواندن اخبار نیاز دارند .این 2 محقق بعد از تحقیقات از محل کار خود استعفا و بهصورت تماموقت روی شرکت جدیدشان تمرکز کردند. شرکت آنها یک سرویس ایمیلی است که بهصورت روزانه، همه اخباری را که روز قبل منتشر شدهاند، بررسی کرده و چکیدهای را برای شما ارسال میکند. خواندن این ایمیل روزانه 10 دقیقه زمان میگیرد و مناسب کسانی است که برنامه روزانه شلوغی دارند .این سیستم اخبار را براساس موضوعات جدا میکند، امکان اشتراکگذاری را به مخاطبان میدهد و درنهایت به بهروز ماندن مخاطبان کمک میکند. جالب است بدانید که برند این 2 نفر از نشریه معتبر «نیویورک تایمز» مخاطبان دیجیتالی بیشتری دارد.
منبع: CNN