به یاد دارم بین سالهای 2004 تا 2009 یک برند لوازم آرایشی را مدیریت میکردم و یکی از موفقترین کمپینهایی که اجرا کردیم، ایجاد رسانه بازاریابی خودمان بود. بله، این اولین ابتکار ما برای ایجاد رسانههای متعلق به خودمان تلقی میشد.
درست حدس زدید... در واقع یک کاتالوگ محصولات فصلی بود که در قالب مجله طراحی شده و محصولات را به نمایش میگذاشت؛ به نوعی راهنمای گامبهگام در مورد نحوه تیپ و ظاهر فصلی و محتوای آموزشی مربوط به آرایش و بهداشت.
این کاتالوگ در جذب افراد به فروشگاههای ما بسیار موثر بود، زیرا ما کمپینی در همین زمینه را در مناطقی در نزدیکی فروشگاههایمان در سراسر امارات و عربستانسعودی اجرا کردیم. پاسخ، شگفتانگیز به نظر میرسید زیرا مشتریان با کپیهای کاتالوگ وارد فروشگاهها شدند و محصولات خاصی را درخواست کردند. نوستالژی بهترین محرک احساسی است و در همین راستا، کاتالوگها، انتظاراتی را برای مشتریان ایجاد میکنند.
آنها برندها را به نمایش میگذارند، شخصیتشان را منعکس میکنند و تعامل و آرزوها را افزایش میدهند. چرا کاتالوگها برگشتهاند؟
نسخههای دیجیتال جای کاتالوگهای معمولی را گرفتند. در نتیجه برندها، کاتالوگهای خود را به صورت دیجیتالی میگرفتند و از این رو ما شاهد کاتالوگهای کمتری از برندها بودیم.
جملهای از کتاب جف بزوس، «فروشگاه همهچیز» را به خاطر میآورم؛ همیشه چابک و مرتبط بمانید و بر چیزهایی تمرکز کنید که در آینده نزدیک تغییر نمیکنند.
مردم همچنان میخواهند با دیگران ارتباط برقرار کنند. آنها باید درگیر شوند، تجربیاتی داشته باشند، کاوش کنند و یاد بگیرند. از طرفی میخواهند سرگرم شوند. آنها باید جایگاه و هویت خود را در جامعه تثبیت کنند و در این بین، کاتالوگها قابل پیشبینی و اندازهگیری هستند. با استفاده از معیارهای پیچیده، هنگامی که یک کاتالوگ وارد خانه شما میشود، خردهفروشان و برندها دقیقا میدانند چه زمانی باید انتظار فروش داشته باشند. در بهترین شیوهها، خردهفروشان و برندها یک پنجره فروش قوی 10روزه با یک مدل منحنی قابلپیشبینی دارند که به آنها امکان میدهد تحویل محصول را زمانبندی کنند. خردهفروشان میتوانند کاتالوگ را براساس محصولی طراحی کنند که میخواهند بیشتر در فروشگاه عرضه شود. محصولات با حاشیه سود بالا در قالبهای مختلف، فضای بیشتری در کاتالوگ میگیرند. فروشگاهها میتوانند محصولات را براساس معیارهای خاصی ذخیره کنند و پنجره فروش هم آنها را قادر میسازد تا خدمات مشتری را مطابق با آن تدارک ببینند. این بهترین شکل بازاریابی رسانهای و همچنین ابزاری برای تجارت یکپارچه است. برندهایی مانند Warby Parker که یک بازاریاب واقعی چندکانالی است، بهعنوان یک برند بومی دیجیتال شروعبهکار و پنج قاب عینک را ارائه کردند که از طریق پست مستقیم به خریداران تحویل داده شد. تنها فروشگاه آنها، نمایشگاهی در دفتر شرکتشان بود. وبسایت آنها با فناوریهایی که امکان آزمایشهای مجازی سهبعدی و واقعیت افزوده را فراهم میکرد، تکامل یافت. حتی آمازون از کاتالوگی برای تبلیغ خردهفروشی فصلی در طول تعطیلات استفاده میکند. برندهایی مانند The Body Shop و Benefit Cosmetics در گذشته به کاتالوگها بهعنوان یک ابزار بازاریابی مستقیم متکی بودند.
نویسنده: ریتش موهان
منبع: Retailritesh.com