«وینزو» داستانی از تحقق آرزوهای امروزه

«وینزو» داستانی از تحقق آرزوهای امروزه
«وینزو» داستانی از تحقق آرزوهای امروزه

«وینزو» برندی جوان و مستعد است که به تازگی با چشم اندازی نو در صدد ارائه سبکی متفاوت در صنعت پوشاک است.

وینزو می‌گوید: ما فقط کسب و کار نیستیم، ما به آدم‌ها فکر می‌کنیم، زندگی شهری را می‌شناسیم ، طبیعت را لمس می‌کنیم، با موسیقی و هنر عجین شده‌ایم و از عطرها و طعم ها بی‌تفاوت نمی‌گذریم. بنابراین هر آنچه ارائه می‌دهیم سرشار از حس خلاقیت برای تحقق آرزوهای امروزه‌اند.

گویا همه چیز از یک جلسه کوچک خانوادگی در سال 1398 شروع شده است. یک غروب تابستانی که اعضای خانواده سعادتمند با باور دستیابی عموم به ارزش‌های یک برند نوآور در سبک پوشاک کژوال-شیک، مصمم به همکاری شدند.

وینزو معتقد است با بهره گرفتن از فرهنگی که بر پایه اشتیاق، درک و نواندیشی برای مشتری پیش می‌رود، می‌تواند رد پای ماندگار در تاریخ صنعت مد و پوشاک بجا بگذارد از این رو سراغ مدیر عامل جوان این برند نوظهور رفتیم تا گفت و گویی در رابطه با چگونگی و چرایی برند وینزو داشته باشیم که در ادامه تقدیم حضورتان می‌شود.

 

 

 لطفاً در مورد تحصیلات و سوابق فعالیت‌های تجاری و بازرگانی خودتان برای مخاطبان ماهنامه «تجارت طلایی» توضیح بدهید.

در کشور سوئد بزرگ شدم و دوران تحصیلاتم از مقطع دبستان تا دانشگاه را در خارج‌ از ایران گذراندم. شاید برای‌تان جالب باشد که رشته‌ تحصیلی‌ام اصلاً در زمینه مد و پوشاک نبود. من کارشناس‌ارشد مهندسی و‌ طراحی ساختمان از دانشگاه سلطنتی استکهلم هستم و پس از فارغ‌التحصیلی در یک شرکت مشاوره ساختمانی معروف به نام «کوپایلوت» (CO-Pilot) در زمینه مدیریت پروژه‌های ساختمانی مشغول به انواع پروژه‌های صنعتی، مسکونی، ‌‌تجاری و هتل‌سازی شدم. پروژه‌های ساختمانی دو بخش کلیدی دارند؛ یکی «احداث» که بخش سخت‌‌افزاری‌کار را تشکیل می‌دهد و دوم، بخش جذاب «استقرار» است. قسمت شیرین پروژه‌‌ها هم از همینجا شروع می‌شود، یعنی با ورود کسب‌وکارها، برندها و اصطلاحاً مرحله‌ نرم‌افزاری که فضای احداثی با حضور مستأجران شکل و روح می‌گیرد. بسیاری از برندها در زمان ورود به یک مجتمع از تیم ما درخواست اجرای کانسپت خودشان در واحد مورداجاره را ‌داشتند که این امر برای من بسیار دلچسب و ارزشمند بود و توانستم از این منظر با مفاهیم هویت بصری منحصربه‌فرد انواع برندهای بین‌المللی آشنا شوم.

به‌خاطر دارم در میان اجرای یکی‌ از همین پروژه‌ها بودم که از یک مؤسسه‌ استعداد و نیرویابی از جانب شرکت آمبیا (Ambea) که یکی از بزرگ‌ترین شرکت‌های‌ اروپا در زمینه‌ مراقبت، درمان و‌ پرستاری است با من تماس گرفتند و از من به‌منظور کار به‌عنوان مدیر توسعه شرکت درخواست مصاحبه حضوری کردند.

تعجب کردم چون ارتباط مستقیمی با سوابق کاری من نداشت اما کنجکاو شدم و پرسیدم از دست من چه کاری برمی‌آید؟ گفتند ما بیش از ۱۵۰۰ شعبه‌ مراقبتی داریم که‌ ظرف ‌پنج سال آینده می‌خواهیم این تعداد را به ۲۰۰۰ واحد برسانیم. برنامه توسعه بسیار تهاجمی و پرچالشی داشتند و این هدفگذاری بسیار سخت و پرهیجان‌‌ باعث شد که پس‌ از برگزاری مصاحبه، مسیر کاری‌ام را از پروژه‌های ساختمانی تغییر دهم و به‌عنوان یکی از جوان‌ترین مدیران این شرکت مشغول به کار شوم. ماهیت کاری‌ من نه‌تنها از‌لحاظ محتوا بلکه ازلحاظ مسئولیت هم دستخوش تغییرات اساسی شد و از امور اجرایی که قبلاً داشتم پرتاب شدم به سمت مسئولیتی‌های کلان راهبردی مانند هدف‌گذاری توسعه، محاسبات بازده مالی، تحقیقات بازار، تخصیص منابع و مسائلی از این قبیل. دوران بسیار جذاب و پرهیجانی بود که ثمره آن منجر به ایجاد ۱۷۰ شعبه جدید شد که یکی از این واحد‌ها تحت عنوان خانه سالمندان لینده‌گارد.

 

 

برای اولین‌بار چه زمانی به فکر تولید پوشاک افتادید؟

فکر می‌کنم خلق اثر کردن و ایجاد ارزش برای همه ما یک اشتیاق ذاتی است. ما به‌طور خانوادگی همیشه از منظر مصرف‌کننده، به مد و پوشاک ‌علاقه‌مند بودیم و اکنون گاهی که به گذشته نگاه می‌کنم می‌بینم که حال و روحیات و خاطرات‌مان به‌نوعی به همین لباس‌هایی که بر تن داشتیم برمی‌گردد. درواقع نقش پوشاک فارغ از جنبه کاربردی، همین بیان فردیت آدم‌ها در گذر زمان است. نکته‌ای که مرا هنگام بازدید از ایران در دوران نوجوانی آزار می‌داد این بود که دائماً می‌شنیدم که این کالا اصل فلان کشور است. بسیار برایم سؤال‌برانگیز بود که چطور ممکن است در جهانی که به فرهنگ، هنر و تاریخ ما به‌عنوان دستاوردهای ماندگار بشری بالیده می‌شود، امروز اینطور دچار ضعف نهادینه شدیم که باید برای اثبات کیفیت به هر چیزی استناد کنیم جز خودمان؟ خوشبختانه طی دو دهه اخیر، ایرانیان خارج از کشور بسیار در جوامع صنعتی و پیشرفته خوش درخشیده‌اند. بسیاری از دوستان من امروز در رأس همین شرکت‌هایی هستند که آنها را مرجع کیفیت می‌نامیم؛ از سمت‌های مدیریت ارشد گرفته تا امور پزشکی تخصصی، مهندسین درجه‌یک، وکلای موفق و حتی سمت‌های کلیدی سیاسی. امروز ایرانی‌ها در جوامع خود به برندهای شخصی تبدیل شده‌اند که به نیکی معرف توانمندی‌های ما هستند. پدر و مادرم، قبل و بعد از انقلاب تجربه سفر و زندگی در خارج از کشور را داشتند اما‌ ایران را به زندگی در هر جای دیگر ترجیح‌‌ دادند. من در دوران خردسالی با دیدگاه والدینم موافق نبودم اما رفته‌رفته و با فرصت سفر و بازدید از ایران در نوجوانی بسیار دلبسته‌ خونگرمی، شوخ‌طبعی و روحیات مردم‌مان شدم. از طرف دیگر، جذب معماری پرظرافت، ادبیات پیچیده و جاذبه‌های طبیعی ایران بودم و ترکیب این دلبستگی‌ها به‌حدی در من تأثیر داشت که با خودم عهد بستم یک روز برگردم و کنار خانواده‌ام کار و زندگی کنم. این اتفاق سرانجام در سال ۱۳۹۳ افتاد و به اتفاق برادرم، آقای پویا سعادتمند که امروز مدیرکل عملیات و از سهاداران اصلی وینزو هستند، مصمم به فعالیت در صنف پرظرفیت و اشباع‌نشده‌ پوشاک شدیم و به پشتوانه ایمانی که به توان ایرانیان از تجارب خارج از کشور داشتم، انگیزه‌ ورود به عرصه تولید و بهتر است بگویم خاستگاه خلق ارزش در من ایجاد شد تا هر اندک توانی را که داشتم صرف داخل کشور کنم.

 

 

برای شروع همکاری با طراحان لباس چه مواردی مدنظر شماست و چه مهارت‌هایی از نیرویی که به‌عنوان یک طراح در مجموعه شما مشغول به کار می‌شود، انتظار دارید؟ در استخدام نیرو و انتخاب همکار چه مواردی برای شما حائزاهمیت است؟

مهم‌ترین نکته در زمان شروع یک همکاری، متناسب بودن شخصیت همکار با برند و برعکس است. درباره طراحان این موضوع مهم‌تر هم می‌شود چون خالق آثار هستند. موضوع‌ بعدی که اهمیت دارد، علاقه و مداوم بودن همکاری است. اگر ‌بااستعدادترین طراح جهان هم باشید ولی قادر به تحمل و پیمودن یک مسیر در چرخه‌ بلندمدت نباشید، یقیناً به ثمره دلخواه نمی‌رسید. دیگر مهارت‌های ارزشمند یک طراح درک هرچه دقیق‌تر روندها و خواسته‌های مخاطب است و همچنان درک به‌موقع تغییرات این خواسته‌ها در گذار بین نسل‌هاست. شاید از نزدیک دیده باشید که بعضی از برندها به‌مرور زمان و همراه با سلیقه صاحبان و مخاطبان دوره‌ اول خود پا به سن می‌گذراند و نسل‌های جدید را درنمی‌یابند. بعضی‌ وقت‌ها هم ما به‌عنوان مخاطب به‌مرور با بالا رفتن سن‌ از یک برند که زمانی به آن‌ احساس تعلق‌خاطر داشتیم فاصله می‌گیریم و طول عمر این رابطه خاتمه می‌یابد؛ بنابراین چیزی که بسیار اهمیت پیدا می‌کند این است که برندها برای ترسیم پرسوناژ مخاطب بازار هدف و طول عمر تداوم این رابطه‌ دوطرفه وقت بگذارند تا نسبت‌به این شخصیت فرضی که طیف گسترده مشتریان را در یک چهره نمایندگی می‌کند اقدام به طراحی و ایده‌پردازی کنند.

 

 درحال‌حاضر چه تعداد نیروی کار در مجموعه شما مشغول‌به‌کار هستند؟

ما 52 همکار در حال فعالیت در بخش اداری، لجستیک و‌ فروشگاهی وینزو داریم. این رقم در حال رشد به بیش از 100 تن بود که با تصمیم برون‌سپاری کامل بخش تولید و تمرکز بر ریتیل، این رقم را تا همان تعداد نیرو متمرکزی که عرض کردم حفظ کردیم و آن را به تناسب رشد فروش‌ در بستر‌های آنلاین و فروشگاه‌های حضوری افزایش می‌دهیم.

 

 چه زمانی بیشترین عکس‌العمل مثبت را از مشتری دریافت کرده‌اید و از اقدامات خود در راستای مشتری‌مداری برای‌مان بگویید؟

ما بیشترین بازخورد مثبت را در سبک محصولات وینزو، کانسپت فروشگاهی و خدمات پس از فروش‌مان داریم؛ البته همچنان رشد جهشی فروش را در زمان‌های پروموشون و حراج تجربه می‌کنیم که برای این موضوع یک برنامه بلندمدت جهت وفادارسازی و عرضه محصولات در تنوع بیشتر اما درعین‌حال با تعداد محدودتر را پیگیری می‌‌کنیم.

 

  به نظر شما برای تداوم حضور در بازار، برندی همانند «وینزو» چه اقداماتی باید انجام بدهد؟

ارزش‌های بنیادی وینزو صرف‌نظر از زمان، بازار و موقعیت کسب‌وکارمان تغییر نمی‌کنند. آنها بخشی از فرهنگ همیشگی سازمان بوده که بر تمایزها، اعتمادسازی و یکپارچگی برای ایجاد استایل‌های مدرن متمرکز هستند. شاخصه‌های‌ برند در برش‌های مدرن، رنگ‌های خنثی و ست‌پذیری بالا جهت ایجاد استایل‌های راحت، شیک و پرکاربرد شهری و محیط‌های نیمه‌‌‌رسمی‌‌ است.

 

 

درحال‌‌حاضر برند «وینزو» چه تعداد شعب در سطح کشور و در چه شهرهایی دارد؟

ما 6 شعبه داریم که پنج فروشگاه در شهر تهران دایر هستند و درحال‌حاضر یک‌ شعبه در شهرستان واقع در مهرشهر استان البرز در خدمت مشتریان هستیم.

 

 پیرامون برنامه‌های آتی برند «وینزو» در حوزه‌های توسعه شعب، طراحی محصولات و برنامه‌هایی برای رضایت مشتری توضیح دهید.

«وینزو» یک‌ برند مارکتینگ‌ محور است و کمپین بازاریابی ما تجلیل از افراد هدفمند، تأثیرگذار و درخشانی است که برای رسیدن به شکوفایی و موفقیت نبردهای منحصربه‌فرد خود را انتخاب و بدون توقف در مسیر زندگی‌شان تلاش کرده‌اند؛ بنابراین همه‌چیز در وینزو از نحوه طراحی، تجربه خرید، مشتری‌مداری و بازاریابی برند براساس نگرش‌های‌ جاری در یک شخصیت و کهن‌الگوی‌ «جستجوگر مبارز» شکل می‌گیرد و‌‌ با مخاطب بازار هدف ارتباط برقرار می‌کنیم.

 

به‌‌عنوان سؤال پایانی، از بزرگ‌ترین چالش‌هایی که در سال‌های فعالیت خود در صنعت پوشاک داشته‌اید، مواردی را برای مخاطبان‌مان بیان کنید.

بزرگ‌ترین چالش ما به عوامل خارجی مانند تأمین مواد اولیه، تورم جاری در اقتصاد، کاهش قدرت خرید عموم، عدم حمایت‌های کارآمد دولت از کارفرما و در نهایت جذب و حفظ منابع انسانی برمی‌گردد که از طریق انجمن‌های صنفی درصدد تعامل با قوای قانون‌گذار و اجرایی کشور جهت رفع معضلات موجود هستیم و امیدواریم که به اتفاق سایر فعالان زحمت‌کش و دلسوز صنعت بتوانیم این دغدغه‌های فراگیر را کاهش و برطرف کنیم.

 

تگها : خرده فروشی , فروشگاه , برندسازی , ماهنامه تجارت طلایی , برند , صنعت پوشاک , مد و پوشاک , برند ایرانی , طراحی لباس , مارکتینگ , پوشاک ایرانی , وینزو , شعبه وینزو , برندسازی پوشاک , اینفلوئنسری پوشاک , پدرام سعادتمند

اخبار مشابه

رتبه: بد خوب
طراحی سایت: مهریاسان